Download new Track Homayoun shajarian
این پروژه که در این شبها با اجرا در فضای باز کاخ سعدآباد با استقبال کم نظیر مخاطبان رو به رو است، برای شبهای چهارم، یازدهم، دوازدهم، سیزدهم، چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم شهریورماه و تمدید شد.
علاقمندان برای حضود در این اجرا میتوانند از امروز (٢۴ مردادماه) به وبسایت «ایران کنسرت» و همچنین سایت «میر سی» مراجعه و بلیت خریداری کنند.
کنسرت- نمایش «سی» با خوانندگی همایون شجریان و آهنگسازی سهراب پورناظری، نوشته نغمه ثمینی و با کارگردانی علی اصغر دشتی بر اساس سه داستان از داستانهای شاهنامه – زال و رودابه، رستم و اسنفندیار و رستم و سهراب- است که از ۱۶ مرداد ماه در مجموعه فرهنگی-تاریخی سعدآباد روی صحنه رفته است. مدیریت این پروژه را تهمورس پورناظری بر عهده دارد. این نمایش با تلاش برای بازسازی هویت ملی و با حضور تعدادی از چهرههای موسیقی، نمایش و همچنین انیمیشن روی صحنه رفته و هرشب میزبان نزدیک به چهار هزار مخاطب هنر دوست است.
Download new Track Homayoun shajarian
و اینک اژدهای عشق
«میگویی بازگردیم با هم به امن و ایمنِ خانهام؟ به جهان پهلوان بودنم؟ نه! عشق که میآید ، دیگر هیچ جایی امن و ایمن نیست.»
اینها را «زال» میگوید به رودابه. در نمایشنامهای که «نغمه ثمینی» نوشته است؛ اما میدانید بگذارید همین جملهی زال به رودابه را بگذاریم سنگبنایِ نمایشی که این روزها روی صحنه است. دلیل؟ خیلی ساده است.
«همایون شجریان» و «سهراب پورناظری» در این سالها چند آلبوم منتشر کردهاند: «آرایش غلیظ و خداوندان اسرار و رگ خواب» همهشان هم با استقبالِ زیادی مواجه شدهاند. همهشان هیت شدند و آلبومهایشان توانسته تحرکی به جانِ بیجانِ نشر موسیقی دهد؛ کنسرت اما برگزار نکردند؛ از همان پروژهی «چرا رفتی» که هنوز هم رکوردارِ فروشِ بلیتهای کنسرت است تا همین حالا. راه میتوانست ساده باشد. اینکه «همایون شجریان» و «سهراب پورناظری» کنسرتِ این آثارشان را برگزار کنند؛ کنسرتی که تنوعِ قطعاتش بسیار چشمگیر میشد. از قطعاتی بر اساسِ تنبور گرفته تا ساز و آواز و قطعاتی مدرن. از همین حالا هم میتوان حدس زد که استقبال غوغا میکرد. شنیدنِ «با من صنما» و «آهای خبردار» به صورتِ زنده با آوازِ همایون و سازِ سهراب؛ چیزی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت؛ اما چطور است که این دو راهِ ساده را رها میکنند و میروند روی پروژهای کار میکنند که یک سال از وقتشان را میگیرد؟ لابد باید به همان سخنِ «زال» بازگشت؛ آنجا که میگوید: «عشق که میآید ، دیگر هیچ جایی امن و ایمن نیست.»
«پورناظری» یادداشتی نوشته است در بروشورِ کنسرت- نمایش «سی» که در آن میگوید: «روزی با «همایون» جان بودیم که خیال، ما را به سفری برد؛ به خانهای که «فردوسی طوسی» در حال سپری کردن سی سال رنجش بود. به هم گفتیم: «چه کسی جز یک عاشق نیروی آن را دارد که از تمامِ هستیاش در راهِ حفظ فرهنگ سرزمینش بگذارد؟ از فرزند و همسر و دستمایه و سرمایه؟ از دار و ندار بگذرد تا به عشقاش برسد؟ و چه عشقی پاکتر از عشق به فرهنگ و سرزمینی که مادر فرهنگها و تمدن و زادگاهِ اولین ملت بر روی کرهٔ خاک است؟» بله «اژدهایِ عشق» همانکه «پریِ» داستان آن را اژدهایی سهسر میداند: «می سوزی پسر . خاکسترت می کند عشق. قیس بی نوا یادت نیست که شد مجنون؟ یا بعد تر ها فرهادی که شد کوهکن ؟ یا خیلی خیلی بعدترها زنی که میشود ، زن سرخ پوشِ میدانِ سرایندهی ما ؟ بیخود که این همه نسرودهاند از مصائب عشق.»
اژدهای عشق اما کارِ خودش را از همان دیدارِ آهنگساز و خواننده کرده است. حدود یک سال و اندی پیش. در این مدت نشستهاند به فکر کردن. به کار کردن. به اینکه چه کنند تا «فردوسی» را به نسلِ جدید معرفی کنند. «فردوسی» آبروی ادبیاتِ ایران است. چه کسی هست که نداند اگر او نبود چیزی از زبانِ ما نمانده بود؟ اما مردم نمیشناسندش؛ تقصیرِ کیست؟ مهم نیست. مهم این است که «فردوسی» در سرزمینش غریب است. خیلی غریب. مثلِ موسیقی سنتی ایران. مثلِ خیلی از هنرهای اصیلِ دیگر؛ برای همین است که خواننده و آهنگسازی که در این سالها توانستهاند موسیقی ایرانی را به گوشِ خیلیها برسانند؛ حالا تصمیم گرفتهاند از میانِ مخاطبانِ انبوهشان که به دیدنِ کنسرت- نمایششان میآیند؛ کسانی را راغب کنند که سری هم به «شاهنامه» بزنند. شاید که موفق شدند.
در قدم اول از «امیر حسین ماحوزی» کمک میگیرند که بعدتر متن را هم دراماتورژی میکند. خیلیهای دیگر هم در این راه کمکشان کردهاند. از «نغمه ثمینی» که نمایشنامه را نوشته تا «اصغر دشتی» که کارگردانیاش را برعهده دارد و «حمید نعمتالله» که به عنوان مشاور در این پروژه حضور داشته است و البته «سحر دولتشاهی» و دیگر بازیگرانِ سی چون بهرام رادان، صابر ابر، مهدی پاکدل، بانیپال شومون و حسین صوفیان. در گروه موسیقی هم میتوان خیلی از نوازندههای نامدار را دید. از حسین رضایى نیا: دف، بندیر، آزاد میرزاپور: تار، نگار خارکن: کمانچه، صراحی، آیین مشکاتیان: ضرب زورخانه، کوزه، مهیار طریحى: سنتور، حمید خوانسارى: بربت، خورشید دادبه: رباب، شیده شکرابی: چنگ و البته آنسامبل شهرزاد: تینا جامه گرمی (ویولون)، یگانه حسینی نیا (ویولون)، نیلوفر سهی (ویولا) و نگار نوراد (ویولون سل ).
برنامه با صدایِ «همایون شجریان» و همراهی ساز «سهراب پورناظری» و «آیین مشکاتیان» شروع میشود: «وقت، وقتِ سفری شیرین است/ نقل ایران و کهن آیین است/ قصهی ماست که شادی دارد/ قصهی ماست اگر غمگین است.» نام قطعه «آغاز» است و بر اساس ملودیای از پورناظری. بعد از آن اما واگویههای منجمی است که سی سال است نشسته پایِ این جام اختر نما و دارد نگاه می کند به این همه آشوب و نه نجات را پیدا می کند و نه نجات دهنده را؛ اما او خوب میداند که: «خیلی بد جور است که آدم بمیرد و یک شب عجیبان غریبان هم در زندگی اش نداشته باشد.» و عجیبان غریبانتر از این اتفاق؟ اینکه این همه آدم بیایند و دست به دستِ همدیگر بدهند و این کار را هر شب روی صحنه ببرند؟ خب ممکن است خیلیها دوستش نداشته باشند؛ اما خیلیها هم دارند؛ لااقل تشویقهای مخاطبان که این را میگوید. «همایون شجریان» بعد از آن آوازی میخواند برگرفته از آوازِ استاد کریمخانی و بعد هم «خوب شد» را باز با ملودی سهراب پورناظری. اما «با من صنما» و «دل به دل» را که «همایون» میخواند با استقبالِ بسیار زیادِ مخاطبان روبهرو میشود. هر چه هست خیلیها مدتها منتظرِ اجرای زندهی این آثار هستند که چند باری در خارج از کشور روی صحنه شده است.
در این میان همچنان مخاطب داستانِ زال و رودابه را دنبال میکند. آه از این اژدهای عشق؟ «عشق و صبر، انگار مار و پونه. یک جا جمع نمی شوند.» و باز واگویههای منجم. منجم می خوابد. صدایِ تصنیفی به گوش می رسد. آهای خبردار. تصنیف که به پایان می رسد ، منجم انگار بیدار شده از خواب.
حالا «رستم» به صحنه میآید. نه آن رستمی که تا پیش از این میشناسیم که خودش میگوید: «چون تو هرگز با رودابه وصال نخواهی یافت، و من هرگز به دنیا نخواهم آمد و در هیچ کتابی از کتابهای کتابخانهی بابل یا کابل یا تخت جمشید یا اسکندریه نامی از رستم نخواهد بود. پهلوانی نخواهد بود.»
داستانِ رستم و سهراب و اسفندیار این بار داستانِ دیگری است. رستم تخت نمی خواهد، آشوب هم. خون نمی خواهد، جز آزادیاش هیچ نمی خواهد. او روی پسرش خنجر نمیکشد. این نقل سیاه اندوهبار، این بار جورِ دیگری تمام میشود. «همایون» مرگِ اسفندیار را میخواند و ابر میبارد و ره خانه ندانیم بر اساس اشعاری از فردوسی و دهلوی و مولوی. نمایش تمام میشود؛ اما داستانِ رستم از این لحظه آغاز میشود. رستمی که فرزندِ اژدهاست.
Download new Track Homayoun shajarian
“کنسرت نمایش سی” با آهنگسازی سهراب پورناظری و خوانندگی همایون شجریان شب گذشته ( 18 مرداد) از ساعت 22:30 در فضای باز کاخ سعدآباد تهران و با استقبال جالب توجه مخاطبان برگزار شد.
این اثر در حالی روی صحنه رفت که طراحی بخشهای نمایشی آن به نویسندگی نغمه ثمینی، کارگردانی علیاصغر دشتی و حضور حمید نعمتالله بهعنوان مشاور پروژه صورت گرفته بود.
برنامه با حضور همایون شجریان، سهراب پورناظری با ساز تنبور و آیین مشکاتیان با ضرب زورخانه روی پلههای کاخ سعدآباد آغاز شد که در نوع خود ایدهای جالب و متفاوت از یک اجرای کنسرت برای مخاطبانی بود که همواره با نمایی تکراری از سن روبرو بودهاند. ضرب زورخانه و تنبور با صدای همایون شجریان که به رسم اجراهای زورخانهای بخش کلامی کار را در فضایی نزدیک به دستگاه همایون اجرا میکرد، ترکیبی نسبتا منطقی را برای آغاز روایت یک داستان حماسی از شاهنامه فراهم آورده بود.
طراحی فضای سازهای آوازی و دهانی همایون شجریان در همان بخش اول کار نشان میداد که او پس از تجربه آلبوم “چرا رفتی” که با استقبال بسیاری از سوی مردم مواجه شده بود، بازهم علاقمند است در همین فضا دست به تجربههای بیشتری بزند.
“ساز بیتاب است این قصه شنیدن دارد/ شرح این واقعه دیدن دارد/ گر تو همراه شوی/ راه هم شوق رسیدن دارد/ وقت، وقت سفری شیرین است/ نقل ایران و کهن آئین است/…” شعر ایمان اهورا هم انتخابی مناسب برای آغاز داستان بود و با تصاویری که به وسیله ویدئو مپینگ روی دیوارهای کاخ به نمایش درمیآمد، همساز مینمود.
بخش ابتدایی کار تنها به اجرای موسیقی گذشت اما به محض شروع بخشهای نمایشی، پروسهای آغاز شد که تا پایان اجرا ادامه پیدا کرد و مخاطب را در بلاتکلیفی مکرری انداخت. با اینکه نغمه ثمینی در مقام نویسنده، هنرمند توانایی محسوب میشود اما متن نوشته توسط او به دور از جذابیتهای دراماتیک بود تا آنجا که تلاش بازیگرانی چون صابر ابر، بهرام رادان، مهدی پاکدل، سحر دولتشاهی، دلینا آرام، بانیپال شومون و حسین صوفیان در بخشهایی از اجرا نتوانست از کسالت تدریجی مخاطب جلوگیری کند.
در ادامه؛ قطعات “ابر میبارد”، “آهای خبردار”، “دل به دل”، “با من صنما” و برخی آثار دیگر که با صدای همایون شجریان و آهنگسازی تهمورس و سهراب پورناظری مورد اقبال مردم قرار گرفتهاند؛ دقیقا با همان فرم برگزاری کنسرتها به اجرا درآمد و مخاطبان که تحت تاثیر حال و هوای این قطعات قرار گرفته بودند، به یکباره با حضور دوباره بازیگران روی سن مواجه میشدند و داستانی که پیشتر به واسطه اجرای موسیقی کاملا قطع شده بود دوباره از سر گرفته میشد. پس از دقایقی یکبار دیگر بازیگران صحنه را ترک کردند تا بازهم ارتباط و تمرکز مخاطب با داستان قطع شود و شاهد حضور همایون شجریان و نوازندهها روی صحنه باشد.
باوجود تمامی زحماتی که دستاندرکاران پروژه سی برای طراحی آن کشیدهاند اما این پروژه بیش از آنکه تجربه موفقی از “کنسرت نمایش” باشد مجموعهای از قطعات موسیقی است که در فاصله بین اجرای تصنیفها و قطعاتاش، بخشی نمایشی نیز اجرا میشود؛ اما این ترکیب، نه توانست به نمایش کمکی کند و نه در اجرای موسیقی تاثیر مثبتی داشت.
پروژه سی میتوانست به خاطر حضور بسیاری از افراد متخصص در این اجرا، اثری قابل تامل و پخته باشد اما نتیجه کار تاکنون اینگونه نبوده است؛ مگر اینکه دستاندرکاران پروژه در بخشهای مختلف آن تجدیدنظر کنند.
Download new Track Homayoun shajarian
به علت مراسم تحلیفِ ریاست جمهوری و استقرارِ تعدادی از سیاست مدارانِ کشورهای خارجی در کاخ سعدآباد و محوطهٔ اطرافِ آن و حفظ مسایل امنیتی و محدودیت های ترافیکی، اجرای کنسرت- نمایش «سی» کاری از همایون شجریان و سهراب پورناظری در روز پانزدهم لغو و به روزِ دیگری موکول شد. بلیتهای پانزدهم مرداد ماه برای روز بیست و یکم همین ماه معتبر است؛ در غیر این صورت کسانی که تمایل دارند، میتوانند مبلغ بلیتِ خود را از سایت ایران کنسرت دریافت کنند
این در حالی است که «حمید نعمتالله» – کارگردان – که به عنوان مشاور در پروژهٔ «سی» فعالیت می کند، در نظر دارد فیلمی مستند از این کنسرت- نمایش بسازد. این کارگردان که پیش از این سابقه همکاری با این دو هنرمند را در فیلمهای سینمایی «آرایش غلیظ» و «رگ خواب» داشته است، حالا بار دیگر با آنان همکاری میکند.
علاوه بر آن آنسامبل «شهرزاد» نیز به نوازندگانِ بخش موسیقی این اثر اضافه شده و تمریناتِ فشرده و نهایی برای اجرا را پشت سر میگذارند. در این اثر با خوانندگی «همایون شجریان» و آهنگسازی «سهراب پورناظری» نوازندگانی چون حسین رضایى نیا: دف، بندیر، آزاد میرزاپور: تار، نگار خارکن: کمانچه، صراحی، آیین مشکاتیان: ضرب زورخانه، کوزه، مهیار طریحى: سنتور، حمید خوانسارى: بربت، آرین کشیشی: بیس، خورشید دادبه: رباب، شیده شکرابی: چنگ مینوازند و «سهراب پورناظری» نیز خود تنبور، سهتار و کمانچه میزند؛ علاوه بر آن آنسامبل شهرزاد: تینا جامه گرمی (ویولون)، یگانه حسینی نیا (ویولون)، نیلوفر سهی (ویولا) و نگار نوراد (ویولونسل) گروه نوازندگان را یاری خواهند داد.
«سی» از شانزدهم مرداد ماه در مجموعهٔ فرهنگی- تاریخی سعدآباد روی صحنه میرود و تا کنون به دلیل استقبال مخاطبان در چندین نوبت تمدید شده است و در جدیدترین اتفاق، بلیتفروشی این کنسرت- نمایش برای روزهای بیست و نهم مرداد و همچنین اول تا پنجم شهریور ماه تمدید شده است.
«سی» نوشته «نغمه ثمینی» و با کارگردانی «علی اصغر دشتی» بر اساس سه داستان از داستانهای شاهنامه – زال و رودابه، رستم و اسنفندیار و رستم و سهراب- از ۱۶ مرداد ماه در مجموعهٔ فرهنگی- هنری سعدآباد با تلاش برای بازسازی هویت ملی و با حضور تعدادی از چهرههای موسیقی، نمایش و همچنین انیمیشن روی صحنه میرود