Download new Track Hami
حمید حامی برای نخستین بار به پخش تصاویر مستهجن در کنسرتش واکنش نشان داد و تاکید کرد که هنوز صحت وجود تصاویر مشخص نیست.
گراتومیک – حمید حامی خواننده موسیقی پاپ در گفتوگویی اینترنتی درباره حواشی کنسرتش در شیراز و ماجرای پخش تصاویر مستهجن در این کنسرت گفت: «خیلی سال است که مشغول کار هستم و هیچ وقت خط قرمزها را رد نکردم. ۹ روز پس از اجرای کنسرت متوجه پخش این تصاویر شدم. ویدئوی کنسرت هم طبق یک حرکت جمعی و سیستماتیک، در یک ساعت مشخص در صفحات مجازی پخش شد. صفحات هم همگی از نوعی بودند که برای بارگذاری ویدئو پول دریافت میکنند.»
او درباره دقت و نظارتی که بر محتوای برنامه کنسرتهایش دارد، توضیح داد: «با جزییات همه چیز را زیرنظر دارم، عوامل محترم حراست وزارت ارشاد هم همیشه در سالن هستند و امکان ندارد که چنین صحنهای از زیر دست آنها در رفته باشد. این نکته را باید بگویم که صحت وجود تصاویر هنوز مشخص نشده است، فکر میکنم که این مسئله برای مسئولان هم اثبات نشده است.»
حامی همچنین گفت: «تصاویر فقط توسط یک دوربین که کیفیت پایینی دارد گرفته شده است، در صورتی که آن سالن گنجایش تقریبا هزار نفری دارد و من هیچ تصویری از زوایه دیگری ندیدم.»
Download new Track Mehrzad Khajeh Amiri
آهنگساز و نوازنده سبک نیوایج
گراتومیک – مهرزاد خواجه امیری، آهنگساز و نوازنده سبک نیوایج در ایران که چندی پیش مدال برنز مسابقات جهانی گلوبال موزیک اوارد “Global Music Award” را برای قطعه “قصه گوی شب” دریافت کرده بود؛ بار دیگر توانست با خلق قطعه “آتاناسیا” در جمع بهترین آهنگسازان سبک نیوایج از نگاه این سایت قرار گیرد و با کسب مدال نقره برای ایران افتخار آفرینی کند.
وی در توضیحات خود راجع به ساخت این قطعه بیان کرده است: “آتاناسیا” در زبان یونانی به معنای “جاودانگی” است که خالق جهان را در ذهن به تصوير ميكشد.
لازم به ذکر است که این هنرمند علاوه بر کسب مقام در این سایت، موفق به کاندید شدن به عنوان بهترین آهنگساز سبک نیو ایج جهان از رسانه هالیوود “HollyWood Music IN Media Award” برای ساخت قطعه کومیتیس شده است..
Download new Track Ashvan
برگزاری کنسرت در شهرهای کوچک
گراتومیک – اشکان خدابندهلو مشهور به «اشوان» پس از برگزاری چند کنسرت در شهرهای مختلف، خود را برای برگزاری چند کنسرت متفاوت و تولید چند قطعه جدید آماده میکند.
اشکان خدابندهلو مشهور به «اشوان» از خوانندگان مطرح موسیقی پاپ که طی هفتههای اخیر در تعدادی از شهرستانها مشغول برگزاری کنسرت بودهاست، تا پایان سال جاری به برنامههای خود ادامه داده و پس از ایام تعطیلات نوروزی در تهران کنسرتهای متفاوتی را برگزار خواهد کرد.
این خواننده پاپ که زمستان امسال دو قطعه جدید و یک موزیک ویدئو را در دسترس مخاطبان خود قرار داده طی ماههای اخیر برگزاری کنسرت در تعدادی از شهرستانهای کشور را در دستور کار داشته است. این خواننده به گفته مدیران برنامه خود تصمیم دارد علاوه بر حضور در شهرهای پرجمعیت کشور در شهرهای کم جمعیت نیز مجموعه برنامههایی را برای مخاطبان اجرا کند که برپایی کنسرت در شهرهای سقز، سنندج، بوکان، کرمانشاه از جمله این اقدامات است.
اشوان طی روزهای اخیر در شهرهای اصفهان، اردبیل، تبریز و تعدادی دیگر از شهرها نیز کنسرت برگزار کرده و تا پایان سال جاری نیز به فعالیتهای خود در حوزه برگزاری کنسرتها ادامه خواهد داد. این خواننده به گفته دستاندرکاران برگزاری کنسرتهایش که با گروه جدیدی همراه شده، تصمیم دارد ضمن تولید چند قطعه جدید و تغییر در تنظیم آثار کنسرتها، اجرای غافلگیرکنندهای را برای مخاطبانش رقم بزند. این در حالی است که تغییر در تنظیم چند قطعه و اجرای چند پرفورمنس از جمله کارهایی است که وی تصمیم به انجام آن دارند.
اشوان که در حوزههای نوازندگی پیانو و گیتار نیز دارای مهارتهایی است با انتشار تک آهنگهایی از جمله «بهت مریضم»، «شمعها رو روشن کن»، «من آدم رؤیای تو نیستم»، «چرا گریه کردم» و «تنها شدم» به شهرت رسید.
Download new Track Music and Art
کنسرت «لئو روخاس» نوازنده مشهور اکوادوری طی دو شب در مرکز همایشهای برج میلاد تهران برگزار شد.
گراتومیک – خوان لئوناردو سانتیلیا روخاس، آهنگساز و نوازندهی اهل اکوادور، برای دومین بار به ایران سفر کرده تا باز هم در تهران به اجرای برنامه بپردازد. روخاس در ابتدای سال ۱۳۹۷ به تهران آمد و کنسرتهای موفقی را به صحنه برد.
او هم اکنون در تهران به سر میبرد و طی دو شب گذشته(شانزدهم و هفدهم اسفند) هم در مرکز همایشهای برج میلاد تهران کنسرتهایش را در میان استقبال علاقهمندان به موسیقی برگزار کرد.
کنسرت شب گذشتهی(هفدهم اسفند ۱۳۹۷) لئو روخاس در حالی برگزار شد که تمام صندلیهای مرکز همایشهای برج میلاد پر از تماشاگر بود و بلیتهای این اجرا از مدتها پیش به فروش رفته بود.
گروه به صحنه آمد و قطعه ایکوتاه نواخت. پسر خورشید با شمایل سرخپوستیاش به صحنه آمد. لباسهای بومیِ سرخپوستانِ امریکای جنوبی، گرما و هیجان او در سخن گفتن و صمیمیتش؛ از همان ابتدا تماشاگران را با او همراه کرد.
«سلام تهران»؛ این نخستسن جملهای بود که روخاس بر زبان آورد و وقتی نواختن را آغاز کرد، روایتگر ملودیهایی ساده شد که بسیار جذاب بودند. تصاویری برای همراهی هر قطعه از طریق مانیتورهای صحنه در نظر گرفته شده بود.
محیط زیست و ارتباط میان اجزای سازنده طبیعت نظیر خورشید، خاک و آب از جمله موضوعهایی هستند که لئو روخاس، آثارش را با الهام گرفتن از آنها میسازد. در قطعههایی که ریتم تندتر میشد، گروه حرکت هم به صحنه میآمد تا موسیقیِ روخاس را همراهی کند. انسجام و هماهنگی گروه حرکات فُرم به سبک سرخپوستی و موسیقی روخاس صحنه های جالبی را در سالن باعث شد.
لئو در بین هر قطعه با حاضران در سالن سخن می گفت. پیش از اجرای یکی از قطعه ها به زبان انگلیسی و با استفاده از زبان بدن از تماشاگران خواست تا گوشیهای تلفن همراهشان را بیرون بیاورند و چراع قوهها را روشن و سالن را ستاره باران کنند. لئو در اینجا یکی از مشهورترین قطعه هایش با نام «چوپان تنها» را نواخت. قطعه ای که ملودیاش به گوش بسیاری از ایرانیان آشناست.
«پسر خورشید» نوازنده پنفلوت است اما در اجرای شب گذشتهاش از انواع سازهای بادی استفاده کرد. بیشتر این سازهای متعلق به بومیان اکوادور است.
لئو روخاس در اجرای شب گذشته، قطعهای را به مناسبت روز زن، به زنان و مادران تقدیم کرد.
آثاری که روخاس مینواخت کوتاه و تنظیمهایی ساده داشت و شاید به همین دلیل است که این آثار با مخاطبان بسیاری در سراسر جهان ارتباط برقرار کرده است. روخاس با اصالتی اکوادوری به جاهای مختلف دنیا میرود و با زبان موسیقی با مردمان جهان سخن میگوید.
لئو روخاس متولد ۱۹۸۴ در اکوادور است. این موزیسین در فصل پنجم مسابقه استعدادیابی Das supertalent پیروز شد و بعد از آن به شهرت زیادی دست پیدا کرد و با آثارش در نقاط مختلف دنیا روی صحنه رفت.
دومین اجرای «لئو روخاس» در تهران به همت موسسه رنگین کمان هنر جوان و تهیه کنندگی محمود شبیری و سپهر صاحبی در برح میلاد برگزار شد. کنسرت لئو روخاس برای روز بیستم اسفند ۱۳۹۷ نیز تمدید شده است. علاقهمندان میتوانند بلیتهای این اجرا را از سایت tik 8 تهیه نمایند.
Download new Track Mohsen Sharifian
گراتومیک – گروه موسیقی «لیان» به سرپرستی «محسن شریفیان» ۲۴ و ۲۵ اسفندماه در حالی آخرین کنسرتِ خود را برگزار میکند که این آهنگساز و نوازندهی بوشهری به سیاقِ دیگر کنسرتهای خود، برنامههایی را برای آن در نظر گرفته است. از جمله قطعاتی که قرار است در این کنسرت اجرا شود، «دریایی» از آلبوم «سیراف» بر اساس موسیقی جزیرهی خارک است.
«لیان» در آخرین کنسرتِ خود قطعاتی منتخب از آنچه که در طول سال روی صحنه برده را اجرا میکند، «اوکلو فرامرزی» خوانندهی این کنسرت است و نوازندگانی چون مرتضی پالیزدان، محمود بردکنیا، حمید اکبری، فرزاد خسروی، حسین کاوهخو، حمزه مقدم، امین سلیمی، محسن شریفیان را یاری خواهند داد.
محسن شریفیان فعالیت موسیقایی خود را با تأسیس گروه لیان (بوشهر) در سال ۱۳۷۲ آغاز کرد. این گروه درحال حاضر به عنوان یکی از مطرحترین و باسابقه ترین گروه های موسیقی بومی ایران کارنامه قابل توجهی دارد.
این نوازنده و پژوهشگر حوزه موسیقی جنوب و بوشهر، اجراهای متعددی را در کشورهای دیگر و جشنواره های بینالمللی داشته است که از جمله می توان به کنسرتی در لندن و اجرا در اسکاتلند اشاره کرد.
محسن شریفیان نوازنده و سرپرست گروه موسیقی «لیان» است که تابه حال آلبوم های «شپ»، «بندری»، «موج»، «سیراف»، «محله خمونی»، «خیامخوانی»، «شروهخوانی در بوشهر»، «پار و پیرار»، «اهل ماتم» و «دینگو مارو» را روانهی بازار موسیقی کرده است.
اوکلو فرامرزی، آکا صفوی، امین سلیمیان، مرتضی پالیزدان، حمید اکبری، حسین کاوه خو، حمزه مقدم و مرتضی عزیززاده از جمله نوازنده های گروه «لیان» هستند.
جدیدترین کنسرت گروه لیان قرار است ۲۴ و ۲۵ اسفند در تالار وحدت برگزار شود. این کنسرت در ساعت ۲۱:۳۰ روی صحنه میرود.
Download new Track Parvaz Homay
دغدغهها و مسئولیت اجتماعی یک هنرمند
گراتومیک – همای یک هنرمند فعال در حوزههای اجتماعیست. او که با سعی و تلاش و پشتکار زندگیاش را ساخته و به موفقیت رسیده، علاوه بر آثار عرفانی وآثاری در نکوهش ریاکاری، همواره از زندگی و تالمات مردمان فقیر و کشاورزان هم خوانده و همه اینها در کنار آثاری که در آنها خوشباشی و توجه نکردن به غمها و ناراحتی را توصیه میکند، باعث محبوبیت فراوان او شدهاند و کنسرتها و برنامههایش مورد استقبال گسترده قرار میگیرند. یکی از آخرین برنامههای موفق او «اپرای حلاج» است.
اپرای حلاج به نویسندگی و سرایش، کارگردانی و اجرای پرواز همای در نقش حلاج، پس از قریب به یک ماه اجرا در کاخ سعدآباد تهران و سپس از پنج شب اجرای موفق در تبریز که در طی آن هفت هزار نفر آن را دیدند، و اجرا در شهر زادگاه خالقش که سرجمع حدود پنج هزار نفر تماشاگر مشتاق داشت همچنان در حال اجرا در مناطق مختلف کشور است و دوباره به تهران برگشته است و همچنان مورد استقبال قرار میگیرد.
با پرواز همای به بهانه موفقیتهای این اپرا صحبت کردهایم و البته به فعالیتها و دغدغه مسئولیت اجتماعیاش هم پرداختیم. او برای موضوع آب کمپین راه انداخته و همچنین با علاقمندانش به جمعآوری پلاستیک از مرداب انزلی پرداخت. به اینها گیاهخواربودنش را هم اضافه کنید و صد البته، موضوع حضور مسائل اجتماعی در آثارش، تا مشخص شود این خواننده،آهنگساز، شاعر و بازیگر چه سوژه جذابیست برای گفت و گو. ما البته بیشتر درباره اپرا و ساختار اپرا حرف زدیم و همان مسائل اجتماعی که حرفش بود. این ادامه همان گفتمانسازی در حوزه مسائل شهروندی و اجتماعیست که سعی میکنیم در همه گفت و گوهایمان پی بگیریم.
این گفت و گو یک اتفاق ویژه هم داشت: تولد این هنرمند. همای متولد بیستم بهمن هست و ما درست در روزهای تولدش با او به گفتوگو نشستیم. ضمن عرض تبریک به این هنرمند مردمی، دعوت می کنیم گفت و گو را بخوانید.
می خواهم این گفت و گو را با اپرای حلاج شروع کنم. آخرین کار شما که موفقیت های خوبی هم به دست آورده، در تهران به مدت زیاد روی صحنه بود و در شهرهای تبریز و شیراز و رشت هم اجراهای موفقی داشته و هنوز هم اجراهایش در شهرستان ها ادامه دارد. یکی از ویژگی های این کار هم این است که می توان آن را یک کار در حوزه اجتماعی تلقی کرد و خود شما هم نشان دادید که کار کردن در حوزه اجتماعی هم یکی از دغدغه های شماست. غیر از این است؟
بله. اپرای حلاج خوشبختانه از تابستان که روی صحنه آمده بدون توقف روی صحنه است و خدا را شکر با استقبال واقعا خوب مردم روبرو شده. از آنجایی که-به قول شما- دغدغه های اجتماعی سوژه های اولیه من هست و در کارم هم همیشه دغدغه های اجتماعی حرف اول را می زند، اینجا و در اپرای حلاج هم محوریت اصلی کار مرا دارد. من در این اپرا با نگاهی متفاوت و نمایشی و ادبی در قالب یک اپرای اسطوره ای دغدغه های اجتماعی ام را هم به نمایش درآوردم.
کار موفقی هم هست. نکته مهم هم این است که درست است که این کار به عنوان یک اثر مستقل روی صحنه آمده است اما کاری نیست که دور از آشنایی های علاقمندان کارهایت باشد. این آثار و به ویژه تصنیف ها و به قولی آریاهای متن آن قبلا به صورت تصنیف هایی مستقل منتشر شده بودند و به نوعی شما انگار شما ذره ذره حلاج را به مخاطبانتان ارائه کرده بودید. شاید این اپرا جمع بندی تکه هایی از زندگی حلاج بود که در کاراکتر همای جاری بود و شما اینها را در یک قالب مستقل و در متن داستان زندگی یکی از بزرگان این سرزمین ارائه کردید. یعنی این اپرا در راستای همان کاراکتر همای بود و انگار خود شما حلاج را به مرور و ذره ذره زندگی کردید…
خدمت شما عرض شود که همینطور است که می فرمایید. این آریاهای متفاوتی ست که از قبل برای حلاج طراحی و به نوعی از زبان حلاج گفته شده بود. شاید بتوان گفت من از سال ها پیش نوشتن این اپرا را شروع کرده بودم اما فضای سیاسی اجتماعی طوری بود که آن زمان قابلیت اجرا نداشت و من ترک به ترک بخش هایی از آن را اجرا می کردم و در واقع این آهنگ ها همه پیش از این جواب خودشان را پس داده بودند و مورد توجه مردم قرار گرفته بودند. خیلی ها با این آهنگ ها که در طول این سالها منتشر و در کنسرت ها خوانده شده خاطره دارند. این اتفاق هم در واقع ویژگی های اصلی یک اپرا را دارد. وقتی که یک اپرا ساخته می شود بعدها آریاهای متفاوتی از آن توسط خوانندگان متفاوت و در شهرهای مختلف اجرا می شود. وقتی یک قطعه یا آهنگ حاوی پیام های سیاسی و نقد اجتماعی باشد می توان این امید را داشت که در سال های بعد هم بازخوانی و اجرا شود. همیشه آهنگ هایی که حرف دل مردم باشد در دوره های متفاوت هم اجرا می شود. مثل خیلی از آهنگ های قدیمی که خودتان می دانید و در موسیقی ایرانی وجود دارند. همانطوری که شما هم گفتید این آهنگ ها سرجای خودشان و در پازل داستان زندگی حلاج نشسته اند و دارند اجرا می شوند و مجموعه این اثر هم مورد توجه و لطف مردم قرار گرفته است.
اپرا، بر اساس ساختار اصلی خودش باید یک ویژگی قهرمان پرور داشته باشد و قهرمان محور باشد و پیام هایش باید روی مردم اثر داشته باشد. من از سال ها قبل شیفته حلاج بوده ام و از زبان حلاج بسیاری از شعرهایم را گفته ام و به قول شما حلاج گونه زندگی کرده ام. بله من حلاج را زندگی کرده ام و او بخشی از زندگی و عشق من است.
اجازه بدهید در مورد اینکه کار شما اپرا هست یا نه هم صحبت کنیم. برخی معتقدند این کار که شما اجرا می کنید اسمش اپرا نیست و شاید باید اسمش را کنسرت نمایشی یا نمایش موزیکال گذاشت. یعنی یک کنسرت موسیقی همراه با نمایش. آنها معتقدند که اپرا یک ساختار کلاسیک دارد و برای اینکه نام اپرا بر آن گذاشت باید مطابق با همان ساختار کلاسیک اجرا شود. اگر غیر از این باشد هر اسم دیگری می تواند داشته باشد اما اسمش اپرا نیست. این نکته را من از چند نفر از کسانی که موسیقی کلاسیک کار کرده اند و به این موارد ساختارگرایانه نگاه می کنند شنیده ام. نظر خود شما در این مورد چیست؟ شما هم موسیقی ایرانی کار کرده اید و هم پیش از آن کار نمایشی کرده اید و آموزش هنر را از آموزش در زمینه تئاتر آغاز کردید. ضمن اینکه همین الان دارید در ایتالیا موسیقی می خوانید که مهد اپراست و یا اقلا یکی از کشورهایی که اپرا در آن سالها ریشه دارد. شما در مورد این نقد که از کارتان می شود چه نظر و توضیحی دارید؟
این سوال خیلی خوبی ست و خوب است که در همین جا به این مسئله و این ابهام پاسخ بدهم. اول اینکه اغلب کسانی که در مورد اپرا اظهار نظر می کنند خودشان در زندگی شان یک اپرا هم ندیده اند و اصلا معنای اپرا را نمی دانند. چون در جاهای مختلف از این و آن نکات مختلفی را در مورد اپرا شنیده اند به خودشان اجازه می دهند که اظهار نظر کنند. به نظرم این دوستان یا باید اپرا ببینند یا کارگردانی کرده باشند یا در یک اپرا خوانده باشند یا اقلا پیدایش اپرا را درست و حسابی خوانده باشند.
حدود قرن شانزده میلادی، یعنی دوره باروک، در ونیز اجراهای موسیقی برای مردم یکنواخت شده بود و توجهشان کم شده بود بنابر این کارگردانان و برگزارکنندگان هر از گاهی چند بازیگر کمدی را لابلای موسیقی می آوردند تا جذابیت تازه ای به برنامه هایشان بدهند. این روال کم کم ادامه پیدا می کند و بخش های نمایشی به موسیقی اضافه می شود و مخصوصا این داستان های کمیک لابلای موسیقی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. تا اینکه مونته وردی، یکی از بزرگترین موزیسین های دوره موسیقی باروک ایتالیا، برای اولین بار داستان اسطوره ای اورفه ئو که مربوط به یونان باستان می شود را تبدیل می کند به یک پرفورمنس صحنه ای که ترکیب ادبیات، نمایش و موسیقی ست . همین داستان به شیوه های متفاوت ادامه پیدا می کند و نام های متفاوتی هم دارد: یک زمان به اسم اورفه ئو، یک زمان به عنوان اوردیچه و … طراحی می شود و بعدها داستان های مذهبی و اجتماعی به شکل اپرا اجرا می شوند و نام اپرا به خودشان می گیرند.
در حقیقت اولین اپرا در حدود سال ۱۶۰۰ میلادی با نام اوریدیچه در مونتاوا و در جشن های سلطنتی اجرا شد و چون متن و نتی از آن وجود نداشت مونته وردی بزرگ همان داستان را با نام اورفه ئو نوشت و برای اولین بار یک اچرای واقعی ثبت شد.
اپرا یک پرفورمنس صحنه ای هست که ادبیات، نمایش و موسیقی سه شاخه اصلی آن است و هنرهای دیگر مثل نورپردازی، دکور، استیج، رقص و همه اینها به آن اضافه می شود. اینکه دیگران فکر می کنند که اپرا باید در قالب کلاسیک اجرا شود و آهنگسازی و نوع خواندن آن هم باید کلاسیک باشد اصلا درست نیست و کسانی که اینطور نگاه می کنند در واقع فقط می خواهند خودشان را متمایز نشان دهند و کار دیگران را نقد کنند. برخی از آنها حتی اطلاعات بیسیک درباره اپرا را هم ندارند بنابر این لزومی ندارد که ما زیاد به ادبیات آنها توجه کنیم.
البته موضوع این است که برخی از این منتقدان در دانشگاه موسیقی درس می دهند. بگذارید همین بحث را ادامه بدهیم. آیا به نظر شما کاری که مثلا شما دارید انجام می دهید را اپرای ایرانی بگذاریم یا اینکه به نظر شما اساسا به این تعریف هم نیازی نیست و هر وقت که موسیقی و نمایش در کنار هم قرار بگیرند و با هم ترکیب شوند اسمش اپراست و اساسا نیازی نیست که سبک موسیقی خاصی مورد استفاده قرار بگیرد و مجموعه کار هم ساختار خاصی داشته باشد. یعنی به نظر شما همین که اورتور و آریا و رسیتاتیف و … داشته باشد کافی ست و نیازی نیست که نوع موسیقی و آواز تعیین کنند. درست است؟
بله. در حقیقت نیازی نیست که موسیقی حتما موسیقی کلاسیک اروپایی باشد، حتما به زبان ایتالیایی باشد و حتما هم شش هفت تا خواننده داشته باشد. اپراهای متفاوتی هست که هم بازیگر دارند هم رچیتاتیف دارند، هم تک خواننده هستند، هم چند خواننده هستند و هم اشکال دیگری اما قاعدتا یک سری اصول بیسیک باید رعایت شود.
یک اپرا حتما باید یک ساختار متنی اسطوره ای داشته باشد و حتما باید یک قهرمان و دو قهرمان داشته باشد، همراه با اکت باشد، همراه با آواز باشد، آوازهای ریتمیک و آوازهای رچیتاتیف حتما باید داشته باشد، و حتما باید لایو اجرا شود و از نظر موزیکالیته هم باید سازبندی ارکسترال داشته باشد و قاعدتا هم به خاطر اکتش باید در سالن اپرا اجرا شود. در بیشتر کشورهای دنیا هم اپرا بدون میکروفون اجرا می شود چون در سالن های اپرا اجرا می شود که برای این نوع نمایش ها ساخته شده است. مثل تالار وحدت ما که برای اپرا ساخته شده اند. در ایران چون امکانات کافی برای اجرای ارکسترال وجود ندارد ما با میکروفون هم آن را اجرا می کنیم.
در مورد اینکه آیا این می تواند یک اپرای ایرانی باشد بله، این، با توجه به آنچه که گفته ام اپراست و چون از داستان و سوژه و موزیک ایرانی استفاده می کند می تواند یک اپرای ایرانی باشد. از قدیم هم این جنگ بین آلمانی ها و ایتالیایی ها وجود داشت. آن موقع ایتالیایی ها مبارزه می کردند و می گفتند که اپرا باید فقط به زبان ایتالیایی اجرا شود و بعد موتسارت می گوید هیچ چارچوبی وجود ندارد و برای اولین بار اپرا را به زبان آلمانی می نویسد. آن موقع خیلی ها با ایشان مخالفت می کردند و می گفتند این اپرا نیست چون اپرا باید فقط به زبان ایتالیایی نوشته شود. الان و در طی سال ها تمام این مرزها شکسته شده و هیچ جا نوشته نشده است که اپرا حتما باید به زبان موسیقی کلاسیک اجرا شود و اگر نشود اپرا نیست و نمایش موزیکال است. نمایش های موزیکال در واقع بیسیک نمایشی هستند و ترکیب تئاتر و دیالوگ ها و خیلی از بازیگرها می توانند بازیگر بدون وکال بااشند و اغلب خیلی مدرن اجرا می کنند. به همین اپراها که امروزه به صورت مدرن و در فضاهای باز اجرا می شوند هم نمایش موزیکال می گویند. مثل نمایش گوژپشت نتردام که در فرانسه اجرا می شود و مدرن است. اینها اغلب خیلی مدرن یا پست مدرن هستند. آنهایی هم که خیلی آنتیک هستند و موسیقی آنتیک هم روی آنها نوشته می شود را می گویند اپرا.
اپرای ما که در آن از سازهای قدیمی ایرانی استفاده می کنیم مثل اپراهای دوره باروک هست چون در آنها هم از سازهایی مثل لیوت و توربا وکلاویچنبولو یا کلاوسن و سازهای آنتیک اروپایی استفاده می کردند. مثل ما که از سازهای آنتیک خودمان استفاده می کنیم. خیلی مهم نیست که در اپرا سازها حتما کلاسیک باشند و خواننده ها حتما باید کلاسیک بخوانند. اصلا چنین قانونی وجود ندارد. اینهایی که این حرفها و اظهارنظرها را می کنند اغلب یا خودشان را برتر از دیگران می دانند یا اینکه خیلی ذهن بسته ای دارند. چون در یک دانشگاه درس می دهند که اصلا معلوم هم نیست که چه لولی دارد، به خودشان اجازه می دهند که در مورد همه چیز اظهار نظر کنند از جمله در مورد اپرا. متاسفانه دست خیلی ها هم از دانشگاههای بزرگ خارج کوتاه است و خیلی ها خبر ندارند و نظرات یک نفر که استاد دانشگاه دارد را خیلی مهم می دانند در حالی که بعضی از این حرف ها از نظر کسانی که دانشگاههای بزرگ دنیا و اپراهای مختلف را دیده اند شوخی به نظر می رسد.
نکته ای را لابلای صحبت هایتان گفتید که خیلی نکته جالبی ست . در تاریچه اپرا گفتید که وقتی کنسرت های موسیقی تکراری شد تهیه کنندگان به فکر استفاده از نمایش در کارهایشان افتادند و به نظرم در ایران هم اتفاقا افتاده است. در سال های گذشته کنسرت های موسیقی زیاد و خسته کننده شده بود و کم کم نمایش هم به موسیقی ها اضافه شد. این کار باعث جذاب تر شدن کنسرت ها و تکرار زیاد آنها شد. خود شما هم از اولین کسانی بودید که در خارج از کشور این کار را کردید: وقتی اپرای موسی و شبان را حدود ده سال پیش با رهبری ارکستر شهداد روحانی اجرا کردید. بعدا هم اتفاقاتی در این حوزه افتاد، هم نمایش موزیکال، هم اضافه شدن نمایش به کنسرت و هم کنسرتی بر اساس نمایش، مثل ققنوس که آقای حمید متبسم نوشته و همایون شجریان هم خواند. در این مورد نکته ای هست که بفرمایید؟
اشاره بسیار بسیار خوبی کردید. یک نکته را بگویم. اینکه بعضی ها فکر می کنند که اگر کسی یک کار به عنوان اپرا اجرا کرد کار خیلی خیلی شاقی انجام داده است درست نیست. این همان موسیقی و نمایش است که با هم ترکیب و اجرا می شود اما بعضی ها تلاش می کنند که بگویند اپرا یک کار دیگر گونه است که هیچ کس بلد نیست و فقط خودشان بلدند. اپرا هم یک ژانر از موسیقی و یک پرفورمنس صحنه ای ست که ترکیب هنرها در کنارهم است. درست گفتید. در ایران هم وقتی کنسرت ها به یک یکنواختی و تکرار رسید از این دست برنامه ها خیلی خوب به کمک موسیقی ایران آمد و در واقع این چرخه خیلی خوب راه افتاد. در بخش اپراهای عروسکی از سالها قبل آقای غریب پور اپراهای زیادی را نوشتند. در قبل از انقلاب هم آقای چکناواریان و آقای دهلوی هم کارهایی را نوشته بودند مثل پردیس و پریسا یا لیلی و مجنون و رستم و سهراب. بعد از انقلاب هم اتفاقاتی در این حوزه افتاد و در ده سال گذشته هم خیلی جوان های ایرانی که در اروپا درس خوانده بودند چند نمونه از اپراهای خارجی را در ایران اجرا کردند مثل فلوت سحرآمیز یا یکی دو تا اپرای دیگر که البته از نظر اقبال عمومی خیلی مورد توجه قرار نگرفتند و زیاد دیده نشدند، به خاطر اینکه سوژه ها و داستان ها کلاسیک بودند و از یک طرف هم زبان ها هم آنگونه که باید قابلیت خوانده شدن در اپرا را داشته باشند نداشتند و همچنین کارگردانی و فرم آنها آنقدر قوی نبود که مردم را به سالن بکشاند و یا در سالن نگه دارد. بعدها اپراها در ایران پا گرفت و اپرت «موسی و شبان» و بعد «عشق و عقل آدمی» و بعد «حلاج» سه اثری ست که من ساخته ام و در این بین حلاج اپراتر از همه است که آخرین کار من است. نمایش های موزیکال متفاوت مثل اولیورتوییست و همین بینوایان هم اجرا شدند که خیلی هم مدرن هستند در ایران اجرا شدند و با اقبال عمومی هم مواجه شدند. آقای همایون شجریان و آقای سهراب پورناظری هم پروژه سی را اجرا کردند. گروه های دیگری هم آمده اند و کارهای دیگری را اجرا کردند. این چرخه دارد حرکت می کند و هر کسی برحسب و توانایی و سلیقه خودش باید یک طرف آن را بگیرد. اینها همه کمک می کند که موسیقی و هنر ایران به سمت جلو حرکت کند و حتما خیلی موثر است. مردم هم که دوست دارند.
نکته دیگر درمورد این اپراها که گفتم، اولین اپرایی که به شکلی مردمی باشد و مورد توجه خیلی زیاد قرار بگیرد همان اپرت موسی و شبان هست که بیش از همه مورد توجه قرار گرفت و مردم هم خیلی خیلی دوست داشتند، به این خاطر که داستانش یک داستان عارفانه ایرانی و همان داستان موسی و شبان بود که مردم از نظر ذهنیتی با آن آشنا بودند. علاقه به مولانا داشتند، علاقه به مفاهیم عارفانه داشتند. من هم در اوج دوران آن زمان بودم و تازه شروع کرده و مورد لطف و توجه مردم قرار گرفته بودم. به این خاطر اپرت موسی و شبان خیلی مردمی شد. تا قبل از آن این اپراها کمتر دیده شده بودند که دلایل آن را هم توضیح دادم. برخی از این اپراها را هم استادان ما ساخته بودند و بیشتر از دو سه شب اجرا نشد. اپراهای عروسکی هم که شکل و سبک و سیاق خود را داشت و بیشتر مورد توجه خواص بود. اینکه آیا آنها هم اپرا هست یا نیست هم اصلا چیز مهمی نیست که آدم درباره آنها بحث کند. حتی اگر برخی از آنها کاملا در ساختار اپرا نبودند، خیلی نزدیک به آن بودند و همه سعی کردند که چیزی از این دست را اجرا کنند.
در اپرای حلاج چقدر به داستان اصلی زندگی حلاج وفادار بودید؟
به نظر من هیچ تاریخ و سند دقیقی وجود ندارد که آنچه در نسخ متفاوت نوشته شده زندگی واقعی حلاج هست و آیا حلاج دقیقا آن چیزی بوده که در این روایت آمده یا نه. ظهور حلاج مربوط به دو قرن سکوت تاریخ ایران است که دکتر عبدالحسین زرین کوب هم درباره اش نوشته است. در این دوره هیچ مدرک و سند دقیقی از تاریخ ایران در دست نیست. حلاج هم مال همین دوره و مربوط به حدود دویست سال بعد از ظهور اسلام در ایران است. از نظر من حلاج یک انسان ادیب و فرهیخته ای بوده که با زبان ادبیات و عرفان با فرهنگ بیگانه مبارزه می کرد و مخالف خیلی از تندروی های زاهدان زمانه خودش بود که تاریخ و فرهنگ ایران را به تاراج برده بودند و با خرافه ها نگاه مردم را به مسائل عارفانه عوض می کردند. این خشکه مقدس ها ایشان را بهانه می کنند و می کشند تا درس عبرتی باشد برای همه. من سوژه داستان را دراماتیک کردم و خودم هم در آن دخل و تصرف داشته ام و نشان می دهم که در طول تاریخ مردمان ما قهرمان ساخته اند و به اوج برده اند و بعد خودشان از آن بالا او را رها کردند و نابود کردند تا از او یک قهرمان بسازند.
اجازه بدهید که از موضوع ساختاری اپرا بیرون بیاییم. این اپرای حلاج را تاکنون چند شب و چند جا اجرا اجرا کرده اید و آیا برنامه دارید که آنها را در خارج از کشور هم اجرا کنید؟
من قطعا این اپرا را در تمام کشورهایی که صاحب اپرا هستند و نگاه متفاوتی به اپرا دارند، با همین عنوان اپرای ایرانی و با اکت ها و رقص و لباس و ادبیات ایرانی و با نمایش ایرانی در همه جای دنیا، به ویژه برای خارجی ها اجرا خواهم کرد. این اتفاق در آینده نه چندان دور خواهد افتاد. این اپرا تاکنون در تهران سی شب اجرا شده، در تبریز پنج شب، در رشت سه شب و در شیراز هم شب اجرا رفته است و به زودی در کرمانشاه سه شب اجرا خواهیم رفت و بعد در تهران هفت شب دیگر و اجراهای حلاج همچنان ادامه دارد. فکر می کنم این اثر یک اثر ماندگار خواهد شد و سالها بعد و بعد از ما هم حتما اجرا خواهد شد.
اجازه بدهید که کاملا بحث اپرا و موسیقی را تمام کنیم و بپردازیم به موضوع مهم مسئولیت اجتماعی هنرمند، هم در فعالیت های هنری اش و هم در زندگی شخصی و اجتماعی. اول مصاحبه هم صحبت کردیم که شما در کارهایتان مسائل اجتماعی را مدنظر دارید و در آثارتان مسائل و مشکلات مردم، موضوع فقر، موضوع ریاکاری و مسائلی از این دست مطرح شده است و یکی از دلایلی که مردم با آثارتان همزادپنداری می کنند هم همین است. به غیر از اینها جامعه ما با مسائل عدیده ای مواجه است، مثل موضوع مصرف انرژی یا مصرف آب، موضوع محیط زیست و مسائلی از این دست که می خواهیم درباره شان صحبت کنیم. بگذارید از موضوع مصرف انرژی شروع کنم. شما الان در ایتالیا دانشجو هستید و یک بار داشتید از این می گفتید که آنجا شب ها مجبورید که خودتان را با پتو و لباس گرم کنید برای اینکه سیستم گرمایش از یک ساعتی از شب کلا قطع می شود. در این باره صحبت می کنید؟
در مورد اینکه مسائل مربوط به فقر و ریاکاری و … در کار من موج می زند درست است. یکی از آخرین نمونه های آن کاری ست که سال گذشته از من منتشر شد به نام «نان و دندان» که خیلی از این چیزهایی که در این سال ها در مورد مسائل اقتصادی مردم هست را در بیت بیتش بیان کرده است: «یک نفر نان داشت اما بی نوا دندان نداشت، آن یکی بیچاره دندان داشت اما نان نداشت» تا در تک تک بیتهایش این مسئل مطرح شده است و در آخرش هم می گوید که «دزد با دنیایی از ثروت به شهری امن رفت، شهردار شهر راهی جز حمایت کردن از ایشان نداشت». این بخش از شعر را که بررسی کنیم می بینیم که می رسیم به همین حرف های شما. من همیشه این مسائل را مطرح کرده ام و خیلی هم تعمدی نیست. من ناخواسته می خواهم در موردشان حرف بزنم و با این رنگ و بو از ذایقه من خارج می شود.
اینکه چطور از بحث اپرا و هنر وارد بحث مصرف انرژی بشویم هم خودش حرفی ست.(خنده) من سعی می کنم جواب سوال شما را بدهم و اینکه شما چگونه می خواهی آن را به این مصاحبه ربط بدهید که کار شماست.
همانطوری که گفتید موضوع انرژی در میلان که یک شهر نسبتا مرفه اروپایی ست واقعا حساب شده ست. سیستم گرمایشی شهر از دوازده شب خاموش می شود و ما باید با کاپشن و پتو و اینها بخوابیم در صورتی که ما در تهران این حالت را نداریم و همه اتاق ها گرم است و روباز می خوابیم. من در میلان در منطقه خوبی هم هستم و اینکه می گویم مربوط به طبقه خاصی هم نیست. اینجا همه مردم یکدست هستند و همه قانون را رعایت می کنند و موضوع مصرف انرژی را تقسیم بندی کرده اند و با آن کنار آمده اند و مدارا می کنند. البته از آنجاییکه من یک گیاهخوار هستم و حامی کره زمین و حامی حیوانات می توانیم در آن مورد هم حرف بزنیم. ما در ایران همگی دست به دست هم داده ایم و داریم انرژی را هدر می دهیم و قدرش را هم نمی دانیم. قیمت انرژی در ایران به نسبت قیمت انرژی در ایتالیا تقریبا رایگان است. در ایتالیا ما اگر یک هیتر خیلی کوچک را به مدت بیست روز روشن کنیم آخر ماه دویست یورو پول برق می آید در صورتی که در تهران اصلا از این خبرها نیست. ما در ایران هم از گاز، هم از برق و هم از آب استفاده های بی رویه می کنیم اما در ایتالیا نه، قانونی وجود دارد که دولت کنترل می کند و کسی خوشش بیاید یا نه، دوازده شب به بعد همه باید گرما را از پتوی خودشان تامین می کنند نه از سیستم گرمایش خانه.
به نظرم اینها بی ربط به زندگی و علایق یک هنرمند نیست مخصوصا کسی که دغدغه فعالیت های اجتماعی هم دارد. بگذارید در مورد گیاهخواری شما هم حرف بزنیم. دلیل شما برای گیاهخواری چیست: حمایت از حیوانات یا زندگی سالم؟
امسال سال دهمی هست که من گیاهخوار هستم. این ماجرا برای من چندوجهی ست. یکی برای اینکه از حیات وحش و موجودات زنده حمایت کنم. به نظر ما جان را خداوند می دهد و فقط اوست که می تواند این جان را بگیرد. من با این نیت گیاهخوار شدم. دیگر اینکه موجودات زنده کشته می شوند، درد می کشند، حسرت می برند، می ترسند و نفرین می کنند وقتی کشته می شوند و همه این این انرژی های منفی در آن گوشتی که ما می خوریم هست و این در روحیه آدم اثر بد می گذارد. من از روزی که گیاهخوار شدم خیلی حال بهتری دارم و انرژی های بهتری را جذب می کنم. این به من خیلی خیلی کمک می کند. بالطبع همه اینها در حمایت از کره زمین هم هست. البته گیاهخواری در حمایت از کره زمین خیلی موضوع اثرگذاری نیست و عوامل خیلی زیادی در آن دخیل است.
شما به موضوع مسئولیت اجتماعی یک هنرمند چگونه نگاه می کنید؟ یک بخش از مسئولیت اجتماعی یک هنرمند ایجاد لحظات خوش و حال خوب برای مردم است که این می تواند یا در قالب مسائل اجتماعی و عرفانی و یا حتی ایجاد سرگرمی باشد. مسائل دیگر چطور؟ بیرون از زندگی هنری، یک هنرمند چگونه باید به این وظیفه اش نگاه کند؟
در مورد اینکه یک هنرمند بیرون از زندگی هنری اش چگونه باید به مسئولیت اجتماعی اش نگاه کند، به نظر من یک هنرمند باید بیرون از زندگی هنری اش هنرش را جوری ارائه بدهد که جذابیت هنری اش فضایی را ایجاد کند که مردم را علاقمند به آن دیدگاه و آن هنر کند. یعنی هنرمند باید جذابیتی را به وجود بیاورد که خیلی ها به موسیقی و هنر او و موسیقی و هنر و ادبیات و فرهنگ فاخر ایرانی گرایش پیدا کنند. یعنی می توان موسیقی را جوری روی صحنه برد که فرهنگ سازی اتفاق بیافتد و فقط یک جنبه درآمدزایی اتفاق نیافتد.
البته من اعتقادم این است که هنر می تواند آنقدر زیبا و در حد استاندارد جهانی اجرا شود که جنبه بیزنسی آن هم موفق باشد و خیلی هم ایجاد شغل بکند. یعنی به نظرم می شود با استفاده از موسیقی و کنسرت خیلی ایجاد شغل کرد. شما حرف از مسئولیت اجتماعی زدید و یکی از مسئولیت های اجتماعی یک آرتیست هم می تواند همین ایجاد شغل باشد. مثلا در همین تورهایی که ما برگزار می کنیم به هر شهری که می رویم در آنجا برای پنجاه شصت نفر ایجاد شغل می کنیم و خیلی از دوستان عزیز ما از این طریق امرار معاش می کنند. از صدابردار گرفته تا سالن و سکیوریتی و … تبلیغات و غیره. اینها همه ایجاد شغل است و از نظر اجتماعی اثرگذار. وقتی یک گروه موفق باشد و طرفدار داشته باشد و از شهری به شهر دیگر سفر کند مرتب در حال ایجاد شغل هست. این هم یک نوع کار و فرهنگ سازی اجتماعی ست. خیلی خوشحالم که ما در حد امکان خودمان از این طریق به جامعه خودمان کمک می کنیم. از طرف دیگر، همانطوری که عرض کردم یک آرتیست می تواند هنر خودش را آنقدر جذاب ارائه کند که باعث جذب خیلی از جوانان به سمت موسیقی، فرهنگ و ادبیات ایرانی جذب شوند و علاقمند به خواندن کتاب و تاریخ و فرهنگ شوند و از این طریق هم این فرهنگ سازی اتفاق بیافتد. همه اینها در حوزه مسئولیت اجتماعی یک هنرمند است. اثرگذاری روی مردم و آگاه سازی مردم هم یکی دیگر از جلوه های مسئولیت اجتماعی یک هنرمند است. من همواره سعی کردم همه اینها را در کارم در نظر بگیرم. حالا اینکه چقدر موفق بوده ام یا نه را مردم باید قضاوت کنند.
یکی از موضوعاتی که همواره در کشور عمدتا کویری ما مطرح هست بحران آب هست. خیلی از هنرمندان درجه یک دنیا مثل لئوناردو دی کاپریو صفحات اجتماعی شان را اختصاص می دهند به موضوعاتی از قبیل آب و محیط زیست و حیوانات. شما به این مقوله چه نگاه و نظری دارید؟
باید بگویم آفرین به شما که به عنوان یک خبرنگار موضوعات اجتماعی را در نظر می گیرید و فقط به موضوعات تکراری هنری نمی پردازید. نظر شما هم کاملا درست است. انتظار جامعه از یک هنرمند فرهنگسازی و حرکت در جهت تاثیرگذاری های گسترده تر اجتماعی ست. اشاره به آب کردن ر این روزها ایده ای ست که خیلی کمتر در یک گفتگوی هنری به آن توجه می کنند و تشکر می کنم که این را مطرح کردید.
یکی از معضلات اصلی مناطق مختلف ایران ما همین کمبود آب است. من در همه دوره های مختلفی که روی صحنه بودم از طریق کمپی که درست کردیم به این قضیه اشاره کردم. کمبود آب یکی از معضلات اصلی و یکی از مهم ترین نکاتی ست که باید به آن توجه داشته باشیم. متاسفانه ما خیلی در استفاده از آب زیاده روی می کنیم و مصرف مان خیلی بی رویه است. من شخصا تنها کاری که می توانم بکنم این است که از همه بخواهم که برای آب خیلی از ارزش قایل باشند و از اسراف بی رویه پرهیز کنند. نگاه ما باید یک نگاه حمایت گرایانه از آن باشد. تا جایی که من اطلاع دارم بیشتر مسیرهای زیرزمینی آب در کشور ما خشکیده و در آینده ما با بحران بزرگی روبرو هستیم و امیدواریم که بتوانیم از این مشکل خیلی خیلی بزرگ جان سالم به در ببریم. این موضوع به یک نگاه همه جانبه و حمایت اجتماعی و فرهنگی گسترده نیاز دارد و همه جامعه باید در آن دخیل باشند.
ما از سال گذشته در زمینه همین خشکسالی و بی آبی کمپینی را به راه انداختیم. حتی برنامه ای را در دریاچه ارومیه اجرا کردیم، برنامه ای را در زاینده رود اصفهان اجرا کردیم. برنامه بزرگی را ترتیب دادیم و به انزلی رفتیم و کمپ بزرگ هواداران به تمیز کردن فضای مرداب انزلی پرداختیم. همیشه و در هر فرصتی هم به این موضوع اشاره می کنیم و از همه می خواهیم که به محیط زیست خیلی خیلی احترام بگذارند. همچنین همانطوری که شما اشاره کردید در تمام نقاط کشور توریست ها ضربه خیلی خیلی زیادی به محیط زیست می زنند و متاسفانه برای خیلی ها اصلا این مسئله اهمیتی ندارد. فکر می کنم فرهنگسازی در این زمینه هم سال ها و شاید قرن ها طول بکشد تا همه جامعه ما به این دیدگاه برسند. اشاره خوبی هم کردید. هنرمندان خوب دنیا مثل همین دی کاپریو از محیط زیست به عنوان یک بخش از کار خودشان حمایت می کنند و همه را تشویق می کنند به حمایت از محیط زیست. آنها که در یک دنیای پیشرفته تر زندگی می کنند دارند این حمایت ها را انجام می دهند و ما که متاسفانه در این زمینه ها خیلی عقب تر هستیم و کمبود های خیلی زیادی داریم و دیدگاه حمایتی به محیط زیست نداریم، خیلی بیشتر از آنها باید در زمینه محیط زیست کار و فرهنگسازی کنیم. یکی از مهم ترین کارهایی هم که باید بکنیم این است که از دیگران بخواهیم و آنها را تشویق بکنیم به اینکه دیدگاهشان به محیط زیست را تغییر بدهند و حافط محیط زیست باشند.همه ما باید محیط زیست پیرامون خودمان را مثل خانه و زندگی خودشان بدانند و از آن حمایط کنند.
Download new Track Music and Art
بهترینهای سال ۹۷ انتخاب شدند
گراتومیک – مراسم دومین جایزه ترانه ی دکتر افشین یداللهی شامگاه پنجشنبه ۱۶ اسفندماه و با حضور جمعی از هنرمندان و علاقه مندان به موسیقی در هتل المپیک تهران برگزار شد.
در آستانه دومین سالگرد درگذشت نابهنگام افشین یداللهی شاعر و ترانه سرای کشورمان، دومین جایزه ترانه ی افشین یداللهی را با هدف گرامیداشت یاد و خاطره او و کشف استعدادهای تازه نفس و حمایت از جریان پیش رو و متفکر ترانه سرایی معاصر، شامگاه ۱۶ اسفند در هتل المپیک تهران به همت خانه ترانه و با همکاری موسسه انتشارات نگاه و رسانه نوا برگزار شد.
در ابتدای این مراسم که مژده لواسانی اجرای آن را برعهده داشت، یک گروه موسیقی به روی صحنه آمدند و دو قطعه بی کلام را اجرا کردند و پس از آن، کلیپی از نخستین جایزه ترانه دکتر افشین یداللهی برای حضار پخش شد.
سپس روزبه بمانی دبیر جایزه دکتر یداللهی به روی صحنه آمد و دقایقی به صحبت پرداخت و گفت: “همه به اعتبار نام افشین یداللهی و احترام به ترانه سرزمینمان اینجا هستیم بی نهایت خوشحال هستم از اینکه جشنی که سال گذشته اولین دوره آن بود، توانستیم به دومین دوره برسانیم و انصافا کار بسیار سختی بود. بنده از جانب خودم به تک تک عزیزانم در خانه ترانه خسته نباشید می گویم و اکثر زحمات را این عزیزان کشیدند برای اینکه بتوانیم این جشن را برگزار کنیم. ما سختی های فراوانی کشیدیم که در یک محیط خصوصی بتوانیم یک جشن آبرومند برگزار کنیم.”
وی افزود: “در وهله دوم از شما عزیزان تشکر می کنم که با حضورتان در این مراسم، به این جشن اعتبار می دهید. هدفمان این بود که یکی از دغدغه های افشین یداللهی را که برگزاری یک جشن آبرومند برای در طول سال تبدیل به معیار ادبیات شفاهی ما شود را برگزار کنیم که البته متاسفانه بعد از درگذشت ایشان توانستیم این اتفاق را رقم بزنیم و امیدوارم در سال های آینده نیز بتوانیم این جشن را برگزار کنیم.”
روزبه بمانی در پایان در مورد نحوه داوری آثار در این دوره اظهار داشت: “نحوه داوری در این دوره نسبت به دوره گذشته تغییر پیدا کرده و به جز بخش یک خاطره از فردا که دوستان جوان ترانه هایشان را برای ما ارسال کردند و به وسیه خانه ترانه داوری شده و جوایز آن مشخص شده است، در مابقی بخش ها از فعالیت عرصه ترانه درخواست کردیم که به صورت آکادمیک رای گیری کنند و خود این عزیزان مشخص کنند چه کسی یا چه ترانه ای در سال گذشته بهترین بوده است. فکر می کنم یکی از بزرگترین تمرین هایی که داریم این است که همه ما داریم یاد می گیریم به یکی از دوستانمان اگر بهتر از خودمان یا بهترین است، رای دهیم. در نتیجه آن چیزی که برآیند جوایز است و امشب می بینید، نظر اهالی ترانه بوده است.”
پس از صحبت های روزبه بمانی، کلیپی از مرور موسیقی کشورمان در سال ۱۳۹۷ برای حضار پخش شد و پس از آن، امیرعباس گلاب و رضا تاجبخش با تشویق حضار به روی صحنه آمدند و گلاب قطعات «دلخوشی» و «قبل از تو» را با همراهی پیانو رضا تاجبخش اجرا کرد.
پس از اجرای امیرعباس گلاب، مهدی ایوبی دبیر اجرایی این جایزه به روی صحنه آمد و بیانیه هیات داوران دومین جایزه ترانه دکتر افشین یداللهی را قرائت کرد و پس از آن، نوبت به معرفی برترین های ترانه های اجتماعی، عاشقانه و ترانه های همراه با موسیقی رسید که در ابتدا رستاک حلاج، امیرعباس گلاب و علی موثقی به روی صحنه آمدند و نفرات برگزیده بخش یک خاطره از فردا در شاخه ترانه های همراه با موسیقی را اعلام کردند که بر این اساس، ترانه احسان رعیت با موسیقی سعید رضایی، ترانه یاسر قنبرلو با موسیقی سعید رضایی و ترانه ستار مشایخی با موسیقی سروش عادل زاده به ترتیب نفرات سوم تا اول را به خودشان اختصاص دادند و لوح تقدیر و تندیس خود را از دستان رستاک حلاج، امیرعباس گلاب و علی موثقی دریافت کردند.
در بخش دیگری از این مراسم اندیشه فولادوند، حامد ابراهیم پور و افشین مقدم به روی صحنه آمدند و نفرات برگزیده بخش یک خاطره از فردا در شاخه ترانه های اجتماعی را معرفی کردند که بر این اساس، ترانه های مریم مرادی، شروین رحیم زاده و محمد نویری به ترتیب نفرات سوم تا اول را به خودشان اختصاص دادند و لوح تقدیر و تندیس خود را از دستان افشین مقدم، حامد ابراهیم پور و اندیشه فولادوند دریافت کردند.
سپس نسیم ادبی، حمیدرضا صمدی و اهورا ایمان به روی صحنه آمدند و نفرات برگزیده بخش یک خاطره از فردا در شاخه ترانه های عاشقانه را اعلام کردند که بر این اساس، ملیحه هاشمی و احسان رشیدی به طور مشترک سوم شدند و صدرا کاوه و پوریا نره ای به ترتیب دوم و اول شدند و لوح تقدیر و تندیس خود را از دستان حمیدرضا صمدی، نسیم ادبی و اهورا ایمان دریافت کردند.
در ادامه این مراسم، رستاک حلاج با تشویق حضار به روی صحنه آمد و قطعات «دریا» و «غلط» را با همراهی سعید خیرخواه –پیانو و آرتور آواساپیان –ساکسوفون اجرا کرد.
پس از اجرای زنده رستاک حلاج، کلیپی دیگر از زنده یاد بیژن سمندر پخش شد و پس از آن نوبت به تقدیر از «محمد صالح علاء» شاعر و ترانه سرای برجسته کشورمان رسید و در ابتدا احسان کرمی به روی صحنه آمد و متنی را در وصف این هنرمند پیشکسوت قرائت کرد و پس از آن، محمد رحمانیان، دکتر عباس سجادی، دکتر ایازی، آرش یداللهی برادر افشین یداللهی و همچنین محمدصالح علاء به روی صحنه آمدند. در ابتدا محمد رحمانیان دقایقی به صحبت پرداخت و گفت: “همه ترانه ما از گذشته تا به امروز با اسم محمد صالح علاء گره خورده است. من در تلویزیون افتخار این را داشتم که به مدت دو سال با ایشان همکاری داشتم و موردی نبود که راجع به ان صحبت کنیم و محمد صالح علاء در مورد آن موضوع یک صاحب نظر نباشد. خیلی خوشحالم که امشب اینجا هستم و قرار است که از ایشان تقدیر کنم.”
سپس دکتر عباس سجادی، دکتر ایازی و آرش یداللهی نیز در مورد شخصیت محمد صالح علاء لحظاتی به صحبت پرداختند و پس از صحبت های آن ها، از محمد صالح علاء تقدیر به عمل آمد.
در ادامه این مراسم، پیام ویدئویی سالار عقیلی برای حضار پخش شد که این خواننده مطرح موسیقی اصیل ایرانی در این پیام از تمام حضار بابت عدم حضورشان در این مراسم به دلیل بیماری عذرخواهی کردند.
پس از پخش پیام ویدئویی سالار عقیلی، حسن علیشیری قائم مقام دبیر جایزه ترانه دکتر افشین یداللهی به روی صحنه آمد و بیانیه شورای اجرایی این مراسم را قرائت کرد.
پس از قرائت بیانیه شورای اجرایی توسط حسن علیشیری، نوبت به برترین های بخش یک خاطره از امروز رسید و برندگان این بخش اعلام شد.
در بخش بهترین ترانه تیتراژ، دیپلم افتخار و تندیس جایزه ترانه افشین یداللهی به حسین غیاثی برای قطعه «نشد» با صدای امین بانی اهدا شد. پس از اهدای این جایزه، حسین غیاثی لحظاتی به صحبت پرداخت و گفت: ” خیلی خوشحالم که این جایزه نصیب من شد و این تا همیشه افتخار بزرگی برای من می ماند و قطعا این جایزه را با عشق تقدیم افشین یداللهی می کنم که واقعا اگر نبودند، من به شکل جدی وارد ترانه نمی شدم و حمایت های بی نظیر ایشان باعث شد من ترانه سرا شوم.”
جایزه بخش بهترین خواننده سال ۱۳۹۷ از نظر انتخاب ترانه، به مهدی یراحی رسید. همچنین جایزه بهترین ترانه ساز سال ۱۳۹۷ نیز به محسن یگانه رسید.
در بخش بهترین ترانه سال ۱۳۹۷، دیپلم افتخار و تندیس جایزه ترانه افشین یداللهی به اهورا ایمان برای قطعه «خوب شد» با صدای همایون شجریان رسید. پس از اهدای این جایزه، اهورا ایمان لحظاتی به صحبت پرداخت و گفت: “شاید هیچ کس هنوز باور نکند که دو سال از رفتن افشین یداللهی می گذرد. در مورد قطعه «خوب شد» نیز باید بگویم این قطعه پس از ۵ سال ممنوع الفعالیتی بنده پخش شد و خوشحالم که این قطعه مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. از دوستان ترانه سرا و دوستانم در خانه ترانه بابت انتخاب این ترانه به عنوان بهترین ترانه سال ۱۳۹۷ تشکر می کنم. قبل از افشین یداللهی ترانه سرایان بسیار خوبی بوده اند و بعد از ایشان هم ترانه سرایان بسیار خوبی هم خواهند آمد اما لزوما به خاطر ترانه سرودن کسی محبوب مردم و ترانه سرا نمی شود. تصور می کنم افشن یداللهی بخش اعظمی از محبوبیتش به دلیل کارهایی که نکرد، اقداماتی که انجام نداد، سواستفاده هایی که نکرد و رانتی که نخورد، بدست آمد و وجودش به عنوان یک عنصر سازنده همیشه برای ما عزیز و محترم خواهد بود.”
در اواخر این مراسم، بهترین ترانه سرا در سال ۱۳۹۷ معرفی شد که جایزه این بخش نیز به حسین غیاثی رسید.
در پایان این مراسم نیز گروه پالتی به خوانندگی امید نعمتی به روی صحنه آمد و قطعات «سرزمین های شرقی»، «تا بی کران آسمان» و «نصف النهار مبدا» را اجرا کردند.
میلاد فرهودی، قاسم افشار، پوریا حیدری، مهیار علیزاده، سارا بالو، امید صباغ نو، میثم یوسفی، افشین سیاهپوش، علیرضا برنجی، نیما جوان، نیوشا بریمانی، پرهام صوفی، وحید مهراد، مسعود همایونی، پرسا مقدس، پدرام کشتکار، هانا فرد کریمیان، شایان مصلح، علی ایلیا، نازنین هدایت نژاد، مهدی اشرفی، علی جعفری پویان، مهرداد نصرتی، صابر قدیمی، کامران تفتی، پویا نیکپور، نیوشا خطیب، ساناز کاشمری، کسری بختیاریان، عمران میری، یاحا کاشانی، تورج شعبانخانی، باربد بابایی، پرستو صالحی، سینا دادخواه، علیرضا بدیع، محمد سلیمی، سینا بهمنش، امید روزبه و… از جمله حاضرین در این مراسم بودند.
Download new Track Hossein Alizadeh
حسین علیزاده تصمیم دارد با همراهی علیاکبر شکارچی، بخشی از برنامه آینده خود را روی موسیقی لرستان بگذارد.
گراتومیک – این استاد موسیقی ایرانیمیگوید: ما قرار است خردادماه سال آینده پس از ماه رمضان کنسرت داشته باشیم.
علیزاده در این زمینه ادامه میدهد: البته خیلی هم منتظر اجرا و کنسرت ما نباشید. همیشه وقتی قرار است کاری انجام شود، حاشیهها و زحمتش زیاد است و آدم فکر میکند کیلومترها آن طرف دنیا کار راحتتر انجام میشود. البته همیشه عشق و امید ما این است که در ایران برنامه داشته باشیم و این کار را میکنیم.
این آهنگساز و نوازنده چیرهدست با بیان اینکه خودم را ایرانی میدانم و من هم میتوانم یک لُر باشم، همانطور که میتوانم به هر قوم دیگری تعلق داشته باشم، اظهار میکند: خبر خوش اینکه قرار است به همراهی علیاکبر شکارچی (موسیقیدان و پژوهشگر اهل لرستان) بخشی از برنامهمان را روی موسیقی لرستان بگذاریم.
Download new Track saman ehteshami
دلم نمیخواهد با رادیو و تلویزیون همکاری کنم چون درآمدی ندارد
گراتومیک – سامان احتشامی (موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده پیانو) میگوید: طی سی سال گذشته که فضای فعالیت در عرصه موسیقی بازتر شده، نوازندگان بسیار خوبی آموزش دیدهاند اما متاسفانه جایی برای فعالیت آنها و عرضه هنرشان وجود ندارد.
سامان احتشامی موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده پیانو که در زمینه تدریس نیز سابقهای طولانی دارد، از سال 1371 تاکنون حدود بیست آلبوم موسیقی منتشر کرده و آهنگسازی چندین اثر سینمایی را برعهده داشته است. میگوید: اگر در این سالها فعال بودهام و چندین آلبوم منتشر کردهام همه با بودجه و هزینه خودم بوده و همه برای دلم. این یعنی تولید و انتشار هیچکدام از این آثار برایم بعد مالی نداشته است.
با وجود آنکه طی این سالها فضای موسیقی تغییرات بسیاری کرده و نحوه فعالیت هنرمندان تغییر کرده اما شما همچنان کار خود را میکنید. چطور تغییر روند ندادهاید و حتی کم کار نشدهاید؟
اگر من طی این سالها به طور مستمر فعال بودهام دلیلش این است که فقط به خاطر دلم کار میکنم.
دقیقا از چه سالی وارد موسیقی شدید؟
از آن زمان که اجازه فعالیت در عرصه موسیقی داده شد. من سال 1357 به دنیا آمدهام. در کودکی دلم میخواست آهنگهای بسیاری را ضبط و تولید کنم اما این اجازه به من داده نمیشد و این امکان وجود نداشت، زیرا پس از انقلاب تا سال 1370 رسما موسیقی نداشتیم. پس از آن بود که اجازه داده شد تا موسیقی ضبط کنیم و در این عرصه فعال باشیم.
شما هم از همان زمان شروع به فعالیت کردید و یک سال بعد اولین آلبومتان را منتشر کردید؟
بله، در آن زمان موسیقیهایی را تولید میکردیم که قابل انتشار بودند و از من هم آلبوم «باغ به باغ» در سال 1371 منتشر شد.
بعدها بهطور میانگین هر سال یا هر دو سال یک آلبوم منتشر کردید؟
گاه پیش آمده که در طول سال پنج اثر تولید کردهام، مواقعی هم بوده که طی دو سال حتی یک آهنگ هم منتشر نکردهام اما میانگینی که میگویید صحیح است.
هزینه تولید این آثار چگونه تامین شده و چقدر برای شما سود مالی داشته است؟
اگر طی این سالها فعال بودهام و چندین آلبوم منتشر کردهام همگی با بودجه و هزینه خودم بوده و همانطور که گفتم برای دلم بوده، یعنی تولید و انتشار هیچکدام از آثار برایم بعد مالی نداشته است. اگر هم بعد مالی داشته این گونه بوده که شخصی به من آلبومی را سفارش داده و من از این طریق پول درآوردهام اما طرف مقابلم به سود نرسیده است.
شما که هزینه تولید آثار با کیفیت را شخصا تقبل میکنید ، چرا به سودآوری فکر نمیکنید؟
زمانی که به تولید آلبوم میپردازید چه بخواهید چه نخواهید آن اثر آنطور که باید نمیفروشد، یعنی آن کسب درآمد به اندازه مبلغی نیست که برای ساخت اثر هزینه شده است.
در دهههای قبل و مقطعی که وضعیت بازار موسیقی بهتر بود بازهم انتشار آلبوم سودآوری نداشت؟
اغلب هنرمندانی که در دهههای قبل و مقاطع پیش از آن فعالیت میکردند و در رادیو و تلویزیون حضور داشتند، دارای منازل ویلایی و ماشینهای آخرین سیستم بودند و بهطور کلی زندگی خوبی داشتند، زیرا در آن دوران؛ دولت هوای هنرمندان را داشت و برای موسیقی تولیدی ارزش قائل بود.
نظرتان درباره گونههای مختلف موسیقی چیست؟
همه گونهها ارزشمند هستند و نمیتوان گفت که این موسیقی بد است و آن یکی خوب است، زیرا این سلیقه مردم است که انتخاب میکند. حتی آن نوع موسیقی که شاید مخاطب را به حرکات موزون وامیدارد، نیز در جای خود باارزش است. مثل این است که بگوییم کت و شلوار خوب است و لباسهای دیگر نه، هر لباسی در جای خود کاربرد و جایگاه دارد. موسیقی هم چنین است.
منظور بیشتر موسیقی بازاری است…
به نظرتان تعداد اشخاصی که موسیقی بازاری گوش میدهند چقدر است و آنهایی که موسیقی فاخر و کلاسیک گوش میدهند چند نفرند؟ این دولت است که باید از موسیقی فاخر و کلاسیک حمایت کند. موضوع این است که ما اصلا موسیقیای نداریم که از آن حمایت شود.
به هرحال از موسیقی پاپ حمایت شده و خوانندههای زیادی در این عرصه فعال هستند.
دلیلش این است که بهطور معمول طبق سلیقه خواننده و تهیهکننده یا شخصی که برای تولید اثر سرمایه میگذارد رفتار میشود و اینها هستند که انتخاب میکنند. پس میتوان گفت در حال حاضر دو نوع موسیقی داریم. نوعی از آن به قول شما تجاری و بیزینسی است و نوع دیگر گونهای است که کسی آن را نمیشنود. یادم هست که در دهه هفتاد برای ضبط و تولید به تلویزیون میرفتیم و اتفاقا آثار پاپ خوبی در آن مقطع تولید شد. مثلا خشایار اعتمادی و قاسم افشار در همان زمان آثار خوبی تولید کردند؛ هرچند آن صداها به نوعی کپی از خوانندگان آن طرف آبی بودند، اما لااقل کیفیت بالایی داشتند و درست و طبق قاعده ضبط میشدند.
آن زمان وضعیت همکاریتان با تلویزیون چگونه بود؟
در همان زمان از رادیو و تلویزیون کسب درآمد میکردیم و همین موضوع باعث میشد راغب باشیم با این دو بخش کار کنیم. اما الان اینگونه نیست و شخصا دلم نمیخواهد با رادیو و تلویزیون همکاری کنم، زیرا درآمدی در کار نیست. در حال حاضر فضا به گونهای شده و کار موسیقی به آنجا رسیده که طرف حاضر است لامبورگینیاش را بفروشد و در برج میلاد کنسرت بدهد. در چنین شرایطی هنرمند جماعت نمیتواند کار کند.
تلویزیون در آن سالها بیشتر و بهتر به موسیقی میپرداخت، اما هرچه گذشته به آن بی اهمیتتر شد.
دلیلش این است که در دنیای امروز تلویزیون مخاطبان زیادی ندارد. واقعا کسی تلویزیون نمیبیند.
حتی تکنولوژی و اینترنت روند شما را در تولید اثر تغییر نداده است، چرا؟
دلیلش این است که خودم موسسه دارم.
اگر موسسه نداشتید و به نوعی متولی موسیقی نبودید، نمیتوانستید آن روند معمولتان را حفظ کنید و به صورت مستمر به تولید اثر و آلبوم بپردازید؟
قطعا همینطور است. بهطور مثال آن مبلغی را که میخواهم برای مصارف شخصی خودم خرج کنم به تولید اثر اختصاص میدهم.
به نظرتان آثار سخیف پاپ چقدر بر مخاطبان موسیقی فاخر و کلاسیک تاثیر گذاشته است؟
آنها که مخاطب موسیقی کلاسیک هستند، همچنان این گونه از موسیقی را گوش میدهند و آن را دوست دارند. به نظرم وضعیت موجود بر کم و کیف مخاطبان آثار با ارزش تاثیری نداشته است؛ و البته سلیقه آنهایی که به شنیدن آثار سطحی و بیارزش عادت کرده، تغییر نخواهد کرد. یعنی نمیتوان سلیقه آنها را تغییر داد و موسیقی کلاسیک و با ارزش به خوردشان داد. به هرحال موسیقی جدی و کلاسیک مسیر خودش را میرود. اگر هم به این گونه از موسیقی بها داده نمیشود، همانطور که گفتم به این دلیل است که دولت از آن حمایت نمیکند.
اصولا من نام موسیقی پاپ فعلی را موسیقی آسان میگذارم. در این میان برای نوازندگان حضور در گروههای پاپ و نواختن موسیقی پاپ یا همان موسیقی آسان بسیار راحتتر است. بیشک نوازنده طی ده شب اجرای موسیقی پاپ سختیهای زیادی را متحمل نمیشود؛ در صورتیکه برای کنسرت کلاسیک باید مثلا دو ماه وقت بگذارد و در نهایت نیز مخاطبان کمی به دیدن آن اثر مینشینند.
در دهههای قبل امکان برگزاری کنسرت وجود نداشت و بیشتر به ارائه آلبوم می پرداختند. حال که فضا باز شده چرا کنسرت برگزار نمیکنید؟
زیرا این روند را بیشتر دوست دارم و دلیل دیگر این است که آموزشگاه موسیقی دارم و زمان زیادی را صرف آن میکنم؛ لذا ترجیح میدهم کمتر به برگزاری کنسرت بپردازم. البته اینگونه هم نبوده که کنسرت برگزار نکنم. به طور معمول سالی یک کنسرت را در تالار وحدت یا برج میلاد داشتهام. از طرفی هیچگاه به تولید آلبوم و کنسرت نگاه تجاری نداشتهام و هدف از اینها کسب درآمد نبوده است. به هر روی من از طریق آموزشگاه کسب درآمد میکنم، اما آنها که آموزشگاه ندارند یا مجوز آموزش دادن ندارند یا مشکلات دیگری دارند، باید چه کنند و چگونه کسب درآمد کنند؟
مشکل اینجاست که اختیار و کنترل کنسرتها و چگونگی برگزاری آنها در دست چند تهیه کننده معدود است.
اصلا با این نظر موافق نیستم و نمیپذیرم. کسی که بخواهد در زمینه موسیقی فعالیت کند کارش را انجام میدهد و در نهایت همان مافیایی که میگویید او را وارد عرصه میکند. یک هنرمند باید جامعهشناس باشد، آن هنرمند اگر اخلاق داشته باشد و کارش را بلد باشد توسط عوامل مربوطه وارد عرصه میشود و کارش دیده خواهد شد. زمانی هست که هنرمند مثلا اخلاق ندارد و این اخلاق نداشتن و موارد دیگر بر نظر تهیهکننده تاثیر میگذارد. اگر هنرمند واجد شرایط لازم باشد تهیهکننده برای همکاری با او تمایل نشان خواهد داد. طرف اگر هنرمند بسیار خوبی هم باشد زمانی که درگیر مشکلات خود است یا اخلاق مدار نیست، نمیتواند توقع داشته باشد که دیگران برای همکاری با او تمایل نشان دهند.
چرا وارد کار آموزش شدید؟
من از پانزده سالگی پیانو تدریس کردهام و از هجده سالگی به دلیل آنکه به خدمت سربازی نرفته بودم و هنوز فارغالتحصیل نشده بودم در آموزشگاههای مختلف حضور پیدا میکردم و از سال هشتاد آموزشگاه خودم را دایر کردم و همچنان در زمینه آموزش فعال هستم.
آموزش را چقدر در ارتقای موسیقی موثر میدانید؟
بگذارید مثالی بزنم، در طول سال دکترهای زیادی پرورش مییابند و فارغالتحصیل میشوند اما با کمبود بیمارستان و درمانگاه مواجهند. در موسیقی نیز چنین مشکلی وجود دارد، به جرات میگویم که طی سی سال گذشته که فضای فعالیت در عرصه موسیقی بازتر شده، نوازندگان بسیار خوبی آموزش دیدهاند و تربیت شدهاند، اما متاسفانه جایی برای فعالیت آنها و عرضه هنرشان وجود ندارد.
شاید چون بر تعداد آموزشگاههای موسیقی افزوده شده اما خروجی خوبی ندارشتهایم؟
خیر، اینگونه نیست. من هر سال یا هر دوسال یکبار هنرجویان زیادی را روی صحنه بردهام. بهطور مثال در سال 1396 صد و پنجاه پیانیست را به روی صحنه بردهام. آن صدو پنجاه پیانیست به عشق کارشان روی صحنه رفتند. زمانی که عرصهای برای فعالیت وجود ندارد آن نوازندگان برای کسب درآمد باید چه کنند؟ از طرفی بسیاری از همنسلان من و آنها که سنشان از من بیشتر است به تدریس روی آوردهاند. واقعیت این است که در عالم موسیقی شغل روتین و همیشگی وجود ندارد.
فعلا مشغول چه کاری هستید؟
پنج، شش کار بزرگ در دست تولید دارم و زمانش که برسد شما را در جریان جزییات آنها قرار خواهم داد.
Download new Track Hamed Homayoun
تحمل حاشیه ها با مهربانی
گراتومیک – حامد همایون خواننده موسیقی پاپ تازهترین و آخرین کنسرت سال ۹۷ پایتخت خود را در حالی روز جمعه ۱۷ اسفند ماه برگزار کرد که تا چندی دیگر در کشور آمریکا تور کنسرتهای خود را آغاز خواهد کرد.
حامد همایون خواننده موسیقی پاپ کشورمان جمعه شب ۱۷ اسفند ماه در حالی میزبان طرفداران خود در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی تهران بود که طی روزهای آینده برای برگزاری تور کنسرتهای خود به کشور آمریکا سفر خواهد کرد.
در ابتدای این کنسرت که به همت مؤسسه فرهنگی هنری «ترانه شرقی» به مدیریت محسن رجب پور طی ۲ نوبت میزبان تماشاگران بود، بخشی از موزیک ویدئوهای منتخب حامد همایون و کلیپهایی از ۲ خواننده جدید این کمپانی برای حاضران در سالن پخش شد و پس از آن نیز گروه نوازندگان روی صحنه آمده و در قالب یک مقدمه آثاری را به صورت ترکیبی روی صحنه اجرا کردند.
حامد همایون نیز بعد از ورود نوازندهها روی صحنه آمد و قطعه «همیشه یادت هست» را به عنوان اولین قطعه اجرا کرد و پس از آن ضمن خوش آمدگویی به تماشاگران حاضر در سالن از آنها خواست تا در طول اجرای برنامه او و گروهش را یاری دهند.
این خواننده بعد از اجرای ۲ قطعه دیگر از آثار خود بود که خطاب به تماشاگران گفت: دلم میخواهم در اینجا به افتخار عزیزی دست بزنید که به گمان من بسیاری از موزیسینها مدیون او هستند. او از جمله تهیه کنندگان و تولید کنندگانی است که هنرمندان و افراد زیادی را به موسیقی پاپ ایران معرفی کرده و به اعتقاد من در ردیف کسانی است که میتواند تا مدتها موجب پیشرفت هنرمندان این عرصه شود. به اعتقاد من محسن رجب پور یکی از مدیران موفقی است که طی دوران حضورش در ارکستر ملی فضایی را ایجاد کرد که این مجموعه به درآمدزایی برسد و این نکته ارزشمندی است که میتواند مورد توجه قرار گیرد. پس از شما عزیزان میخواهم او را تشویق کنید.
وی در بخش دیگری از برنامه خود که به نوعی آخرین کنسرت پایتخت وی در سال ۹۷ بود، بیان کرد: امشب خیلی از طرفدارانی که در این سه سال با آنها خاطره سازی کردم در سالن میلاد حضور دارند و من از همه آنها تشکر میکنم که در این مدت همواره در کنار ما بوده و ما را از حمایتهای ارزشمند خود بهره مند کردند. ما امروز در آستانه آغاز سال نو آمده ایم تا جشن صمیمانه ای را در کنار هم داشته باشیم. پس از شما میخواهم تا آنجا که انرژی دارید همراه ما در این کنسرت باشید.
همایون در قسمت دیگری از این کنسرت که به اجرای آثار منتخب این خواننده طی سالهای اخیر اختصاص داشت، گفت: از روزی که قطعههای «بارون که زد»، «چتر خیس» و «شیدایی» متولد شد تمام تلاش خود را به کار گرفتیم تا در کنار شما خاطرات شیرینی را رقم بزنیم البته که در این مدت هزاران حرف شنیدیم اما سکوت کردیم چون دوست داشتیم مهربانی را ترویج بدهیم. پس همه آثار اجرا شده در این کنسرت را با افتخار تقدیم به شما عزیزانی میکنیم که در این مدت همراه ما بودید.
این هنرمند که در طول اجرای خود سعی داشت فضای سالن را به سمت هیجان بیشتری هدایت کند در بخش پایانی صحبتهایش بیان کرد: ما مدتی دیگر برای برگزاری تور کنسرتها عازم کشور آمریکا هستیم و امیدوارم به سهم خود بتوانیم نماینده شایسته ای برای موسیقی پاپ کشورمان باشیم. به طور حتم در این سه ماهی که ایران نیستیم دلمان برای همه شما عزیزان تنگ میشود. افتخار ما این است که در این مدت کارهای ما به دلتان نشسته و مطمئن باشید حرف و حدیثها را با عشق تحمل کرده و به کارمان ادامه میدهیم.
«نیمه من»، «پرسه»، «به چشمات قسم»، «عشق ناب»، «مردم شهر»، «هنوزم همونم»، «عاشق شدم رفت»، «چنین کنم چنان کنم»، «حاکم احساس»، «می روم»، «دیوونگی»، «الکل نگاه»، «چتر خیس»، «عاشقانه»، «بارون که زد»، «خلسه» و «البرز» از جمله آثاری بودند که در این کنسرت برای طرفداران اجرا شد. این در حالی است که مهیار رجب پور سرپرست ارکستر، مجید روغنی مدیر اجرایی، نیکیتا مرتضوی مدیر هماهنگی، سهراب ولد بیگی مدیر نور و ایمان ریاحی و علی امیدروشن صدابردار دیگر اعضای گروه اجرایی کنسرت را تشکیل میدادند که حامد همایون در بخشهای مختلف از آنها قدردانی کرد.
سعید علی رضایی نوازنده گیتار بیس، محمد افشانی نوازنده گیتار، امیرحسین توسلی نوازنده تار، پیمان لطیفی نوازنده درامز، محمدرضا زارعی نوازنده ویولن، امیررضا توسلی نوازنده دف، پوریا ربانیان نوازنده پرکاشن، آرین ملیکیان نوازنده پیانو و سامان امامی نوازنده گیتار و رهبر ارکستر گروه اجرایی کنسرت حامد همایون را تشکیل میدادند.
Download new Track ilyas Yalcintas
قبلا’ در توئیتر به این سورپرایز اشاره کرده بود
گراتومیک – الیاس یالچین تاش، خواننده سرشناس ترکیه ای با اشاره به علاقه اش برای یادگیری زبان فارسی گفت: قصد دارم برای تیم فوتبال تراکتورسازی و هواداران پرشور این تیم ترانه بخوانم.
این خواننده ترک که ترانه هایش در سالهای اخیر مورد توجه مردم ایران نیز قرار گرفته است، در ارتباط با مارشی که برای تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز در لیگ فوتبال ایران آماده کرده است، گفت: قبلا’ در توئیتر به این سورپرایز اشاره کرده بودم.
وی افزود: ساختار ملودی ترانه اخیرم «بیلمه جه» (ندانسته) برای ساخت یک مارش بسیار مناسب است، می خواهم به زودی شعر مناسب آن را برای تراکتورسازی نوشته و به هوادارانش هدیه کنم، تلاش مان در این زمینه ادامه دارد و به زودی اعلام می کنم.
وی، شور و شوق طرفداران تراکتورسازی را فوق العاده توصیف کرد و افزود: قبلا نیز بازی های تیم تراکتورسازی را دنبال می کردم.
یالچین تاش با اشاره به علاقه اش برای یادگیری زبان فارسی، اظهار داشت: یادگیری الفبای فارسی برای من دشوار بوده و تلاش زیادی می خواهد، فعلا به دلیل کارهایم وقت کافی ندارم اما دوست دارم که یاد بگیرم و شاید در آینده در بخشی از ترانه های مشترک به این زبان نیز بخوانم.
وی با اشاره به استقبالی که از کنسرتش در تابستان گذشته در جزیره کیش انجام گرفت، گفت: این نخستین کنسرت یک خواننده پاپ ترکیه بعد از چند دهه در ایران بود؛ ۴ روز متوالی در کیش کنسرت برگزار کردیم و با استقبال بسیار پرشور ایرانی ها مواجه شدیم، به طوری که بلیت های برنامه خیلی پیشتر به فروش رسیده بود.
این خواننده جوان پاپ ترکیه اعلام کرد: دوست دارم در شهرهای دیگر ایران به ویژه تهران و تبریز نیز کنسرت برگزار کنم. یالچین تاش پیشاپیش فرار رسیدن عید نوروز را به ایرانیان تبریک گفت و در مورد برنامه هایش در این زمینه افزود: در ترکیه و سایر کشورها از جمله کانادا و استرالیا برای هواداران ایرانی کنسرت های ویژه برگزار می کنیم و در نوروز امسال مجموعا’ ۶ اجرا برای ایرانی ها در نظر گرفته ایم.
یالچینتاش با بیان اینکه کارهای برخی از خواننده های ایرانی مانند محسن یگانه، همایون شجریان و گروه «کاکوبند» را دنبال می کند، در مورد احتمال همخوانی با خواننده های ایرانی، اظهار داشت: خواننده های بسیار مستعدی در این کشور وجود دارد، پیشنهاداتی هم برای همخوانی با برخی از خوانندگان دارم، ولی فعلا نمی توانم نامشان را ذکر کنم.
او درباره علاقه ایرانی ها به ترانه هایش، گفت: موسیقی یک مبحث جهانی است؛ انسان ها بدون آشنایی با زبان شعری که برای ترانه نوشته شده است، می توانند با آن انس گرفته و گوش دهند؛ هر ترانه احساسات خاصی را در دل انسان ها بر می انگیزد و به همین دلیل نیازی به آشنایی با زبان آن وجود ندارد. گروه کاکوبند در ایران بدون استفاده از کلمات ترانه های خود را می سرایند، اما هزاران نفر با آن آشنایی دارند.
Download new Track Ali Lohrasbi
برای ماندن در حوزه موسیقی تن به هر کاری نمیدهم
گراتومیک – علی لهراسبی، خواننده پاپ میگوید: در حال حاضر ملاک انتخابها تغییر کرده است. مخاطبان به این نگاه میکنند که فلان آهنگ را چند نفر و چه کسانی «دابسمش» کردهاند و چه کسانی آنها را میشنوند.
علی لهراسبی، هنرمند عرصه موسیقی و خواننده پاپ که فعالیت هنری خود را از اوائل دهه هشتاد آغاز کرده و پس از خواندن تیتراژ چند اثر تلویزیونی به مخاطبان شناسانده شده، طی سالهای فعالیتش علاوه بر تولید و انتشار آلبومهای «مثلث»، «دریاییها»، «روبات»،«تصمیم» و «چهارده»، کنسرتهای مختلفی را در تهران و شهرهای مختلف برگزار کرده است. لهراسبی که طی یکی دو سال اخیر نسبت به گذشته کمکارتر یا شاید گزیدهکارتر شده، درباره روند فعالیتهای هنریاش توضیح داد و وضعیت فعلی موسیقی پاپ را تشریح کرد.
شما اواخر دهه هفتاد به صورت حرفهای پا به عرصه موسیقی گذاشتید.
من فعالیتم را از سال 1380 آغاز کردم و از سال 1384 به صورت حرفهای به فعالیت پرداختم . البته سال 1382 نیز آثاری منتشر کردم که خودم آنها را آماتور میدانم. میتوان گفت با آهنگ پیلههای پرواز آمدم و این اثر اولین کار جدیام بود.
از آن زمان تاکنون موسیقی پاپ مسیر پرفراز و نشیبی را پیموده است.
خیلی چیزها تغییر کرده. در آن زمان شرایط به گونهای دیگر بود و حال همه چیز کاملأ تغییر کرده وبه اصطلاح داستان عوض شده است. در آن زمان آنچه بیش از هرچیز خوانندگی مورد توجه بود و تکنیک نقش موثر و مهمی در کیفیت آثار داشت. تنظیم نیز مقوله مهمی بود که به آن توجه زیادی میشد. در حال حاضر این عناصر کمتر مورد توجه قرار میگیرند و خوانندگی و کیفیت کار خواننده خیلی مطرح نیست. البته در بازار فعلی و در میان هنرمندان جدید نیز خوانندگان خیلی خوب و کاربلد نیز حضور دارند. میتوان گفت در حال حاضر موسیقی پاپ به گونهای از کلام اشباع شده و سبکها و فضاهای ملودیک به هم نزدیک شدهاند.
دلیل این اتفاق چیست؟
از چند سال گذشته که مجوزها به راحتی صادر میشوند سبک و سیاق دیگری هم به موسیقی وارد شده. امروز تبلیغات شاخصه اول شنیده شدن آثار است و هزینهای که برای این بخش در نظر گرفته میشود تاثیر بسیاری در دیده و شنیدن آثار مختلف دارد. تبلیغات مولفههای مشخصی دارد و همه چیز آن بر مبنای دو دوتا چهارتاست.
یعنی تبلیغات میتواند یک اثر ضعیف را به اثری پرمخاطب تبدیل کند؟
تبلیغات میتواند یک آهنگ معمولی و نه خیلی با کیفیت و شاخص را به اثری مطرح تبدیل کند فقط کافی است که آن اثر نمره قبولی دریافت کرده باشد. در صورتی که قبلا اینگونه نبود. تا سالهای پیش همه بار به دوش آهنگ بود و آنچه موثر بود کیفیت صدای خواننده و کم و کیف آهنگسازی و چگونگی تنظیم آن بود. البته من نیز در دل همین ماجرا هستم و جزو همین مارکتم. من نیز به عنوان خواننده موزیک تولید میکنم و برای شنیده شدنش تبلیغ میکنم. در حال حاضر بار اصلی اثر بر دوش مولفههای دیگری به جز خوانندگی، آهنگسازی و تنظیم است. امروز هر اتفاق جدیدی در موسیقی پاپ ولو ضعیف، برای مخاطبان جذابیت دارد. صدای جدید هرچند که بد باشد مورد توجه مخاطب قرار میگیرد! و کلام جدیدی که حتی از لحاظ ادبی کاستیهایی دارد و به نظر طرفداران ادبیات فاخر مردود است، برای مخاطبان جذاب خواهد بود.
به همین دلیل کیفیت ترانهها نیز دستخوش تغییر شده و گرفتار پسرفت شدهایم؟
دلیلش همان اشباعی است که در بخش ترانه و ترانهسرایی نیز وجود دارد. در سالهای گذشته ترانههای خوب و با کیفیت سروده میشدند و هنرمندان نیز نسبت به انتخاب آنها وسواس به خرج میدادند اما حال اینگونه نیست. مثلأ در برخی از ترانهها کلمات انگلیسی، فارسی یا همان فینگلیش مورد استفاده قرار میگیرند و به طور معمول از آنها استقبال میشود.
شما با چنین اتفاقاتی موافق هستید؟
موافق یا مخالف بودن من خیلی مهم نیست. نمیگویم برای ادامه فعالیت باید تن به هرکاری بدهیم و من نیز برای ماندن در این عرصه هرگز تن به هرکاری نخواهم داد؛ اما به هرحال اگر قرار است در فضای فعلی فعالیت کنیم باید همه این موارد را مدنظر قرار دهیم، زیرا ادبیات رفتاری و شرایط حضور در مارکت فعلی چنین روندی را ایجاب میکند و مجبورمان میکند طبق این روال به فعالیت بپردازیم. شخصأ شاید با این رویه موافق نباشم اما برای شنیده شدن اثرم باید پروسه فعلی تبلیغات را طی کنم و چه موافق باشم و چه مخالف راه شنیده شدن اثرم همین است. به طور کلی نمیتوان در مقابل فضا و رویه فعلی مقاومت کرد.
قسمت تلخ ماجرا این است که در ایران مقولهای وجود دارد به نام «مد». البته این مقوله در همه جای دنیا وجود دارد، اما دامنه آن در ایران وسیعتر است. میگویند این سبک مد شده یا مثلا این ادبیات، این تمپو مد شده است. به طور مثال در حال حاضر مردم شیش و هشت شل گوش میدهند و زمانی که اثری با ضرباهنگ شیش و هشت تند تولید نشود، شنیده نخواهد شد. مسئله این است که هرآنچه عرف شود مورد قبول قرار میگیرد. مورد دیگر اینکه از یکی دو سال گذشته خوانش شعر (نه ترانه) در آهنگها مد شده است که البته اتفاق خوبی است. یا اینکه ترکیب شعر و ترانه مد شده است.
آیا این تغییر روند مزایایی هم داشته است؟
بله. مثلا تا چند سال گذشته صدای ایرانی مانند الان مخاطب نداشت و حال طرفداران زیادی دارد. زمانی که میشنوم مردم موسیقی ایرانی و صدای ایرانی را دوست دارند خوشحال میشوم.
منظورتان از صدای ایرانی چیست؟
منظورم صداهایی با تحریر سنتی و ایرانی است که به گونهای تلفیق محسوب میشود، در این زمینه خوانندگان خوبی داریم که آثار با کیفیتی تولید کردهاند. اما موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که با تعداد زیادی استعداد مواجهیم و مدیریت و رسیدگی به آنها کار سختی است و باید نسبت به این موضوع فکری شود. البته نمیتوانیم توقع داشته باشیم مردم ضمن گوش دادن به آثار، خوب را بد تمیز دهند و انتخاب کنند. به هرحال این اتفاق حفره بسیار بزرگی است که در فضا و کلیت موسیقی ما ایجاد شده و در این زمینه نیز نمیتوان کاری کرد؛ زیرا مردم خیلی مایل نیستند یا نمیتوانند در نوع انتخابها دخالتی کنند.
شاید به این دلیل که روند موجود توسط افراد دیگری مدیریت میشود.
بله باید دید که تهیهکننده اثر کیست و ژانر اثر چیست و در زمینه تبلیغات چه پروسهای را طی کرده است؟ البته هیچ فیلتر خاصی وجود ندارد و تعداد خوانندگان پاپ نیز به طرز چشمگیری رو به افزایش است. من به طور معمول با این رویه مواجهم زیرا استودیو دارم و به نوعی در جریان امور هستم. در حال حاضر همه دوست دارند بخوانند و اثرشان را خیلی زود منتشر کنند و این قسمت بد ماجراست، به این دلیل که مردم مدام آثار جدید میشنود و در نتیجه گوششان خسته میشود.
به عنوان هنرمند عرصه موسیقی برای مرتفع کردن این کاستیها چه تمهیدی را پیشنهاد میدهید؟
مسئولان مربوطه اگر واقعأ میخواهند به رویه فعلی نگاهی اصولی داشته باشند باید بهجای گزینش و ممیزی افراد اثر آنها را ارزیابی کنند. به طور مثال قبلا در زمینه اجرا قوانینی وجود داشت و لازمه حضور خواننده روی صحنه این بود که آلبوم منتشر کرده باشد که حال اینگونه نیست. به طور واضح منظورم این است که باید استانداردهایی در نظر گرفته شود تا اگر کسی میخواهد خواننده شود، اثر تولید کند یا روی صحنه برود، بر مبنای آن استانداردها نمره قبولی دریافت کند. اگر چنین اتفاقی بیفتد در میان تعداد کثیر هنرمندان، آنهایی انتخاب میشوند که تواناییهای لازم را دارند. در این صورت آنها به عنوان هنرمند مورد ارزیابی خواهند گرفت و اثرشان بررسی خواهد شد و برای تولید اثر نیز عجلهای نخواهند داشت.
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم روزانه بیش از صد اثر تولید میشود و هر روز بر تعداد خوانندگان و گروههای موسیقی عرصه پاپ افزوده میشود و همه اینها در حالی است که مانند گذشته تولید آلبوم نداریم و هرآنچه منتشر میشود تک آهنگ است. گویا تولید و انتشار تک آهنگ در بازار فعلی برد بیشتری دارد.
در حال حاضر تعداد زیادی خواننده یک تراکی داریم که مرتب به تولید و انتشار تک آهنگ میپردازند. حال در میان انبوه تک آهنگهای تولید شده هر نوع اثر، با هرکیفیتی وجود دارد و همین تنوع کیفی، بازار موسیقی را آشفته میکند، بنابراین لازم است که مراجعی مانند وزارت ارشاد به ماجرا ورود کنند. البته این را هم بگویم که لازم است آن هیئت انتخاب از جنس متقاضیان باشند یعنی اینکه بر مقوله موسیقی اشراف داشته باشند و سبک و سیاق مورد نظر را بشناسند و علاوه بر اینها جامعه شناسی بدانند، یعنی جامعه امروز و خواستههای آنها را بشناسند. از طرفی نیز هنرمندان و متقاضیان باید پیش از معرفی شدن به جامعه، سرد و گرمهای لازم را بچشند، یعنی مسیر معینی را تا به این مرحله طی کنند و در نحوه تولید و انتشار عجله به خرج ندهند و گمان نکنند روال اینگونه است که امشب اثری را تولید کنند و فردا آن را نشر دهند.
مثلا در مقطعی از متقاضیان امتحان سولفژ گرفته میشد و مراحلی وجود داشت که بر اساس آنها خواننده گزینش و انتخاب میشد. حال نمیگویم از خوانندگان امتحان گرفته شود، اما به هرحال خروجی آنها باید استانداردهای لازم را داشته باشد و آثار آنها باید از لحاظ کمی به تعداد مشخصی برسد.
در این میان تاثیر اینترنت و وجود انبوه ابزار و نرمافزارهای موسیقی را نباید فراموش کرد.
اگر توجه کنید کیفیت صدای بسیاری از خوانندگان فعلی به کمک نرم افزار ارتقا یافته است. البته این نکته را نباید فراموش کرد که خوانندگان معروف حتما مستعد بودهاند که مطرح شدهاند. اما اگر بازار موسیقی تا این حد آشفته نباشد آن افراد مستعد زودتر مطرح خواهند شد و شاید آنها که خوانندگان و موزیسینهای بزرگی هستند و معروف نیستند به جایگاه قبلیشان باز گردند.
شما به نوعی با تلویزیون به مخاطبان شناسانده شدید.
بله همینطور است. تلویزیون در وهله اول باید بر تعداد مخاطبانش بیفزاید و تولید محتوای بهتری داشته باشد. موضوع مهم این است که تلویزیون به موسیقی امروز نمیپردازد، مگر در برنامههایی که ویژه ایام و مناسبتها تولید میشوند یا در تیتراژ سریالها. با اینکه در برنامههای ویژه و پربیننده نیز از خوانندگان روز دعوت به عمل میآید اما آثاری از آنها پخش میشود که پیشتر خارج از تلویزیون به آنها پرداخته شده و شنیده شدهاند. به نظرم تلویزیون باید به تولید آثار موسیقی محور بپردازد و چنین برنامههای پربیننده خواهند شد.
تلویزیون خط قرمزهایی دارد که باعث میشود تهیهکنندهها قید تولید آثار موسیقی محور را بزنند و در نهایت آثار تولیدی نیز به دلیل نوع نگاه مسئولان به موسیقی معمولا سفارشی هستند.
آثار پخش شده از تلویزیون صرفأ سفارشی نیستند. من در سال گذشته دو اثر فرهنگی درباره طلاق و اعتیاد خواندهام که از تلویزیون پخش شدهاند اما سفارش تلویزیون نبودهاند و توسط تلویزیون تولید نشدهاند زیرا تلویزیون دستمزدها را بر اساس رقمی که مدنظر ماست، پرداخت نمیکند. به طور کلی حل مشکلات موجود زمان زیادی میبرد و ریشهای است.
زمانی یک نوجوان برای شنیدن یک آهنگ به عوامل اثر و نوع تنظیم و اینکه آهنگساز کیست و ترانه را چه کسی سروده توجه میکرد اما امروز چنین مولفههایی ملاک نیست. به نظرتان ملاک انتخاب مخاطب امروز چیست؟
ملاک انتخابها تغییر کرده است. به طور مثال مخاطبان به این نگاه میکنند که فلان آهنگ را چند نفر و چه کسانی دابسمش کردهاند و چه کسانی آنها را میشنوند.
و اینکه مثلأ آن خواننده در فضای مجازی چقدر فالوور دارد و فالورهایش چه کسی هستند.
دقیقا، و از آن اثر به معنی واقعی پیروی میکنند. شما وارد فضای مجازی میشوید و میبیند فلان آهنگ همه جا هست و در فایلها و ویدئوهای مختلف به آن پرداخته شده است. اینجاست که کمکاریهای تلویزیون به چشم میآید و متوجه میشویم که تلویزیون به موسیقی کشور کمکی نمیکند. باید شبکه مجاز موسیقی داشته باشیم که صبح تا شب موسیقی پخش کند.
نسبت به گذشته کمکارتر شدهاید یا شاید هم گزیده کارتر؟
کمکار نیستم اما مدتی از فعالیت در زمینه کنسرت کمی فاصله گرفته بودم و دیر به دیر کنسرت میدادم به این دلیل که نوع همکاریام با برخی دوستان باعث بروز مشکلاتی شده بود؛ اما از امسال هم در تهران و هم در شهرستانها طبق برنامه جلو خواهیم رفت و به برگزاری کنسرت خواهیم پرداخت و اتفاقات خوبی خواهد افتاد، به اضافه اینکه حدود یک هفته تا ده روز است که با شرکت «ایران گام» قرارداد بستهام و قرار است در قالب این شرکت کارهایم را پیش ببرم.
آیا قرار نیست در آینده نزدیک با تلویزیون همکاری کنید؟
صحبتهایی در این زمینه شده و اگر با عوامل مربوطه به توافق برسم این همکاری رخ خواهد داد. این همکاری مانند قبل تیتراژ سریال خواندن است.
شما طی دوسال گذشته بیشتر تک آهنگ منتشر کردهاید آیا قرار نیست آلبومی منتشر کنید؟
در حال حاضر تمرکزم بیشتر بر اجرای کنسرت و تولید تک آهنگ است، اما در کنار اینها به تولید و انتشار آلبوم هم خواهم پرداخت. به امید آنکه موزیسینهای درجه یک ما همیشه بالا باشند و امیدوارم سیاستی اتخاذ شود که بوسیله آن تعداد خوانندگان بی نظیر ما دیده و شنیده شوند.
Download new Track Homayoun shajarian
همایون شجریان و سهراب و تهمورس پورناظری کنسرت مشترکی را با “ارکستر سمفونیک پسیفیک” شهر اورنج کانتی کالیفرنیا برگزار خواهند کرد.
گراتومیک – همایون شجریان با اعلام این خبر، توضیح داد: “چهارم فروردین ماه ۹۸ (۲۴ مارچ ۲۰۱۹) با ارکستر سمفونیک اورنج کانتی اجرای مشترکی خواهیم داشت که از دوسال پیش برای این روز برنامه ریزی شده است. در چند ماه گذشته به دلیل طولانی شدن مدت زمان اخذ ویزا به نظر می آمد که ممکن است این اجرا برگزار نشود، اما هم اکنون کارها انجام گرفته و در تاریخ مذکور، خدمتتان خواهیم بود.
همایون در ادامه بیان کرد: گفتنی است کنسرتهای دیگری نیز برنامه ریزی شده است که مکان و تاریخ این اجراها به زودی اعلام خواهد گردید.”
ارکستر سمفونیک اورنج کانتی پیش از این در نوروز 1391 نیر گروه “شمس” به سرپرستی کیخسرو پورناظری را برای اجرا به آمریکا دعوت کرده بود و سهراب پورناظری نیز در آن کنسرت حضور داشت.
Download new Track Michael Jackson
مستند دو قسمتی “ترک نِوِرلند”
گراتومیک – مستند دو قسمتی “ترک نِوِرلند” که رسوایی جنسی مایکل جکسون خواننده آمریکایی را به تصویر میکشد پربینندهترین فیلم یک دهه گذشته شبکه تلویزیون کابلی “اچبیاُ” شد.
این فیلم چهار ساعته به کارگردانی “دَن رید” در مورد دو مرد به نامهای “وِید رابسون” و “جیمز سِیفچاک” است که شرح ماجرای همراه با جزئیات از تجاوز و تعرض جنسی مایکل جکسون در دوران کودکی آنهاست. (البته خانواده و وکیل این خواننده درگذشته، هر نوع اتهامی در این زمینه را انکار و رد میکنند)
به گزارش نوای فارس به نقل از فارس، پخش این مستند موضوع دادخواستی با غرامت ۱۰۰ میلیون دلاری از سوی خانواده جکسون علیه شبکه تلویزیونی “اچبیاو” شده است. خانواده او ادعا میکنند که پخش این فیلم ناقض بند عدم تسویه حساب قرارداد کنسرت سال ۱۹۹۲ مایکل جکسون است که در شبکه کابلی پولی به روی آنتن رفته است.
بخش اول این فیلم که یکشنبه شب به روی آنتن رفت ۱.۲۹ میلیون بیننده داشت که رکورد سومین برنامه پرمخاطب HBO در طی یک دهه گذشته را به خود اختصاص داد.
“اُپرا وینفری” که یکی از معروفترین مجریهای آمریکا و جهان است بلافاصله پس از پخش این مستند، ویژه برنامهای با عنوان “پس از نِوِرلند” را با مصاحبه با “دَن رید” کارگردان مستند و “وِید رابسون” و “جیمز سِیفچاک” انجام داد؛ دو نفری که مایکل جکسون را در این مستند متهم به تجاوز جنسی در زمان کودکیشان کردهاند. او همچنین با یکی از مخاطبانی که از قربانیان تجاوز جنسی بود گفتگو کرد. این برنامه نیز که از HBO پخش شد ۷۸۰ هزار بیننده داشت.
میزان بینندههای مستند جنجالی رسوایی مایکل جکسون چندین برابر میزان مخاطبان فیلمهای مستند شبکه HBO بیننده داشت و با بازخوردهای متعددی همراه بود. برای مثال آخرین ۶ فیلم مستندی که از این شبکه پخش شدهاند ۱۸۷ هزار بیننده داشتهاند.