دستامو گم نکن تنها رفتن ساده نیست
مثله من هیچکسی تو هراس جاده نیست
توی عطرت شب میمیره کوچه هارو مِه میگیره
منو محکوم قفس کن اما گلهامو نسوزون
من به یادِ بغضِ چشمات گم شدم تو مشتِ بارون
منو محکوم قفس کن من ازت جدا نمیشم
من شبیه آسمونم پشت میله جا نمیشم
پرواز ممنوعه مهتاب میباره من باتو غربیم
چشمام خشکیدن دستام جون میدن ای ماهِ نجیبم
تو کجایی که ببینی هنوزم زنجیرِ اشکم
مثله خونِ روی دستام تو خودم دارم میخشکم
نه شبو از تو گرفتم نه به مرز تو رسیدم
من فقط این همه دیوار دور دنیای تو چیدم
پرواز ممنوعه مهتاب میباره من باتو غربیم
چشمام خشکیدن دستام جون میدن ای ماهِ نجیبم