×
×  دانلود گروه رستاک گفتگوی جدید با گروه موسیقی رستاک

گفتگوی جدید با گروه موسیقی رستاک

مصاحبه خواندنی با گروه رستاک

خوشحالم ٢٠‌سال توانستيم با هم کار کنيم و فکر مي‌کنم اين بزرگترين موفقيت ما است

گروه موسيقي رستاک که طي يک دهه گذشته به يکي از گروه‌هاي پرمخاطب موسيقي کشورمان بدل شده، در تابستان ٧٦ فعاليت خود را آغاز کرده و در طول عمر ٢٠ساله‌اش توانسته با تمرکز بر موسيقي بومي و ارايه آن به شيوه خود، اين بخش از موسيقي غني کشورمان را به مخاطبانش خصوصا نسل جوان بشناساند.

اين گروه با عمر ٢٠ساله خود در کنار کنسرت‌هاي موفقي که در داخل و خارج از کشور داشته، چهار آلبوم موسيقي نيز با عناوين رنگواره‌هاي کهن، همه اقوام من، سورناي نوروز و ميان خورشيدهاي هميشه را منتشر کرده که هر کدام به معرفي بخش‌هايي از موسيقي اقوام سرزمين‌مان پرداخته‌اند.

گفت‌وگوي ذيل با سيامک سپهري نوازنده و سرپرست و فرزاد و بهزاد مرادي خوانندگان و نوازندگان گروه که سه عضو اصلي رستاک را تشکيل مي‌دهند، صورت گرفته که در ادامه مي‌خوانيد:

 

بنيان اين گروه بر چه اساسي شکل گرفت؟

سيامک سپهري: زماني که در دانشگاه تهران هنرهاي زيبا درس مي‌خواندم، در آن مقطع جشنواره موسيقي بومي در کرمان درحال برگزاري بود که فکر مي‌کنم دوره دوم بود، آقاي حميدرضا اردلان پيشنهاد کرده بودند هيأت پژوهشي موسيقي بومي تشکيل شود، به دنبال آن اسم من و دوستانم در آن تيم بود که آن‌جا نخستين مواجهه من با موسيقي محلي زده شد و درواقع شايد تلنگر اوليه شکل‌گيري رستاک با اين فرمت کنوني از همان جا زده شد.

٢٠‌سال از فعاليت گروه موسيقي رستاک با تمرکز بر موسيقي بومي مي‌گذرد، اين درحالي است که شايد طي يک دهه اخير مخاطبان با گروه آشنا شدند و ارتباط برقرار کردند. فکر مي‌کنيد چقدر توانستيد در همه اين سال‌ها به رسالت و اهداف‌تان برسيد؟

سيامک سپهري: خوشحالم ٢٠‌سال توانستيم با هم کار کنيم و فکر مي‌کنم اين بزرگترين موفقيت ما است. براي ما قابل تصور نبود که رستاک بتواند پلي بين بعضي فرهنگ‌ها و نسل‌ها باشد و بعد از آلبوم «همه اقوام من» همه چيز دست‌به‌دست هم داد و باعث شد آن آلبوم حالت خاصي داشته باشد. از همان زمان همه چيز براي ما جدي‌تر شد، چراکه بيشتر متوجه شديم کاري که انجام مي‌دهيم بار و مسئوليتي سنگيني به دوش دارد.

از اين جهت که يک گفت‌وگويي را بين اقوام، فرهنگ‌ها و نگاه‌هاي مختلف متمرکز مي‌کرد و اجازه مي‌داد که با هم تعامل کنند. اين‌که چقدر به لحاظ اجتماعي اين اتفاق افتاده، فکر مي‌کنم شايد منتقدان و دوستاني که از بيرون آن را مي‌بينند، بتوانند نظر دهند. ولي احساسم اين است که براي خود ما اين مسئوليت سنگين‌تر و جدي‌تر شد و نتيجه‌اش اين شد که هم‌اکنون هر کاري را با حساسيت بيشتري توليد مي‌کنيم.

يکي از نکات بارز گروه رستاک برخلاف ديگر گروه‌هايي که بعد از شما با تمرکز بر موسيقي بومي متولد شدند، استفاده بسيار کم از نوازندگان و خوانندگان محلي بود و موسيقي فولک را به شيوه خودتان به مخاطبان ارايه داده‌ايد. بر اين اساس اين سوال مطرح است که چقدر توانستيد فرهنگ موسيقي بومي را براي خودتان کنيد و براساس سازبندي و تنظيم‌هاي‌تان به مخاطب ارايه دهيد؟

سيامک سپهري: يک مسأله‌اي که از ابتدا به آن واقف بوديم و به نظر بديهي مي‌آمد، اين بود که شايد گروهي هستيم که هر کدام از بچه‌ها با فرهنگي آشنا هستند و اين آشنايي صرفا از بيرون نيست. مثلا فرزاد و بهزاد مرادي خودشان در بطن يک فرهنگ رشد کردند، بنابراين نگاه‌شان به آن فرهنگ نگاهي از بيرون نيست.

هيچ‌وقت چنين ادعايي نداشتيم که بخواهيم آن موسيقي را نعل‌به‌نعل براساس همان چيزي که اجرا مي‌شده، اجرا کنيم اولا اين‌که هم از عهده ما و هر کسي که از نگاه بيروني وارد يک فرهنگ مي‌شود خارج است و هم اين‌که چنين قصدي نداشتيم. اگر قرار بود آن موسيقي با همان فضا اجرا شود، بهترين‌هايش در همان منطقه هست.

ولي به‌طورکلي تلاش ما اين بوده که با نگاهي که خودمان داريم از متريال موسيقي بومي استفاده کنيم و به‌عنوان گروهي که از بطن فرهنگ‌ها نيستم، با آنها برخورد کنيم، بنابراين هميشه جاي اشتباه وجود دارد و به همان دليلي که هميشه مطرح کرديم، گروه تجربي هستيم، فکر مي‌کنم اين جزو طبيعتش مي‌تواند باشد که رشد کند و تجربه‌اش قوي‌تر و روزبه‌روز بهتر شود.

آهنگسازان بزرگي در کشور ما همچون احمد پژمان هستند که در آثار کلاسيک‌شان از موسيقي بومي استفاده مي‌کنند، شايد تنها چيزي که ما در رستاک نديديم، خلق اثري مستقل با بهره‌گيري از تم‌هاي موسيقي بومي باشد. چرا اين مسأله هيچ گاه در گروه رستاک اتفاق نيفتاده است؟

سيامک سپهري: در يک مقطعي براي خود من فضاي موجود در موسيقي بومي جذاب بود و اين فضا برايم حسي ايجاد مي‌کرد که به‌عنوان کسي که موسيقي دوست دارد، روي آن کار کند، ولي بعدها فضاي کاري‌مان تفاوت پيدا کرد. درواقع حداقل براي من که با اين نوع موسيقي آشنايي دارم خيلي سخت است فکر کنم به‌راحتي مي‌شود با اين ملودي‌هايي که به مرور زمان آن‌قدر صيقل پيدا کردند، ملودي‌سازي کرد يا فضايي را برمبناي آنها شکل داد، بنابراين ترجيح‌مان در زمان‌هاي اخير اين بوده که از اين ملودي‌ها استفاده و آنها را تنظيم کنيم.

برخي موسيقي‌هاي بومي به صورت ساز و آواز يا آواز تنها اجرا مي‌شوند و در رستاک مي‌بينيم که ملودي‌پردازي‌ها خيلي خوب اتفاق مي‌افتد و يک گروه چند نفره يک موسيقي بومي را به صورت گروه‌نوازي اجرا مي‌کنند.

سيامک سپهري: فکر مي‌کنم به‌هرحال با همه بچه‌ها در کنار هم داريم به يک زبان مشترک مي‌رسيم که درواقع نگاه مشترکي به اين تجربيات است که به مرور زمان هم رنگ يکدست‌تري پيدا مي‌کند، درعين‌حال که سعي مي‌کنيم اصالت را به لحاظ ساختار ملودي و شعر حفظ کنيم و آن ملودي را تا جايي که براي ما جذابيت دارد، رنگ‌آميزي کنيم و نتيجه‌اش اين مي‌شود که بعد از گذشت اين زمان شما ممکن است آن ملودي‌ها را بيشتر در کارهاي‌مان ببينيد و بشنويد و درعين‌حال ملودي اصلي هم بهتر به گوش برسد.

اخيرا حواشي براي رستاک مبني بر اين‌که با کناره‌گيري سيامک سپهري، رستاک ٢٠ساله درحال فروپاشي است، ايجاد شده بود.

سيامک سپهري: واقعيت اين نبود که من از گروه کناره‌گيري کرده باشم، درواقع همين ٢٠‌سال براي من خستگي زيادي را ايجاد کرده بود و بچه‌ها لطف کردند و اجازه دادند من يک مرخصي نامحدود داشته باشم. ولي هيجان‌انگيزترين بخش اين مرخصي براي من اين بود که لمس کردم گروهي داريم که صرفا وابسته به يک نفر نيست و کارش را ادامه مي‌دهد و بعد از ٦ ماه حس کردم مي‌توانم برگردم و دوست داشتم برگردم.

بعد از انتشار آخرين آلبوم رستاک ما شاهد اين بوديم که يک قطعه بلوچي با صداي محمدرضا هدايتي منتشر شد. چه شد که هدايتي به گروه اضافه شد و اين قطعه را جداگانه خارج از آلبوم منتشر کرديد؟

فرزاد مرادي: اين قطعه را در آلبوم «ميان خورشيدهاي هميشه» اجرا و منتشر کرده بوديم، اما متاسفانه دير متوجه شديم که آقاي محمدرضا هدايتي چه شناخت عميقي نسبت به موسيقي بلوچستان دارند، بنابراين تصميم گرفتيم اين قطعه را دوباره با حضور ايشان بازخواني کنيم و چقدر هم زيبا شد، چراکه ايشان روايت‌هاي ديگري از موسيقي بلوچستان به ما معرفي کردند و ما براساس آن روايت‌ها اين قطعه را بازخواني کرديم.

با توجه به اين‌که طي سال‌هاي گذشته بازيگران حضور پررنگي در بخش موسيقي داشتند و اين مسأله مطرح بوده که گروه‌هاي موسيقي براي فروش بيشتر کنسرت‌ها و آلبوم‌هاي‌شان از حضور بازيگران استفاده مي‌کنند، آيا شما اين ايده را داشتيد يا صرفا از اين جهت که آقاي هدايتي موسيقي منطقه خودشان را مي‌شناسد و مي‌تواند راوي اين موسيقي باشد که با مخاطب عام هم بتواند ارتباط برقرار کند، انتخاب صورت گرفته؟

فرزاد مرادي: ما اصولا براساس قابليت‌هايي که اعضاي گروه‌مان دارند، با آنها همکاري مي‌کنيم و از آن‌جا که آقاي هدايتي توانايي اجراي موسيقي بلوچي را داشتند، از حضورشان بهره برديم.

بهزاد مرادي: محمدرضا هدايتي خيلي خوب موسيقي بلوچ را مي‌شناسند و خوب هم مي‌خوانند و سال‌هاست در زمينه بازيگري شناخته‌شده هستند. حضور ايشان بيشتر يک اتفاق بوده، البته اين صحبت شما کاملا درست است که بعضي وقت‌ها با هدف خاصي اين کار انجام مي‌شود، ولي شايد ما خيلي فکر نکرديم با چه هدفي به سمت ايشان رفتيم، درواقع تنها هدف‌مان شناخت او از موسيقي بلوچ و صداي زيباي‌شان بود.

به‌طور کلي اين اتفاق خيلي خوشايندي براي ما بود که ايشان در کنار آن هنر بازيگري و صداي قشنگ‌شان آن‌قدر درباره موسيقي سيستان‌وبلوچستان شناخت کامل دارند و اجراي اين قطعه شروعي براي همکاري ما بود که اميدواريم ادامه پيدا کند.

يعني به چهره بودن ايشان فکر نکرديد؟

بهزاد مرادي: قطعا اين خيلي جذاب و خوشايند است که آقاي هدايتي در کنار چهره خوبي که در ذهن مردم ساختند، نگاه و توجه خاصي هم به موسيقي بومي دارند و درواقع توجه ما و ايشان به موسيقي نواحي باعث اين همکاري شد.

اين امکان وجود دارد رستاک که هدفش ارايه موسيقي‌هاي بومي کل کشور است، در آينده با هنرمندان ديگري که صرفا مثل هدايتي به موسيقي خودشان مي‌پردازند، همکاري داشته باشد؟

فرزاد مرادي: بله، هر امکاني در رستاک وجود دارد. ما يک گروه تجربي هستيم که سال‌هاي ‌سال است درحال کسب تجربه‌ايم و از هر اتفاقي که بتواند در مسير رستاک حرکت و پيشرفتي ايجاد کند، استقبال مي‌کنيم، ولي بايد به گونه‌اي باشد که با کار ما ارتباطي داشته باشد.

انتقادي که طي همه اين سال‌ها به رستاک وارد شده اين است که در تقسيم‌بندي‌هاي ژانري رستاک را گروه محلي نمي‌دانند، به واسطه اين‌که قطعاتي که در قالب موسيقي نواحي در رستاک اجراشده به لحاظ آهنگسازي تغيير کرده. درواقع رستاک را بيشتر پاپ مي‌دانند تا بومي. خودتان رستاک را چه ژانري مي‌دانيد؟

فرزاد مرادي: متريال ما موسيقي فولک، سازبندي‌مان موسيقي سنتي و محلي است و نگاه‌مان هم سعي کرديم مدرن باشد. با هدفي که رستاک دارد، يعني قابليت برقراري ارتباط با مخاطبان بيشتر و اين همان پاپيولار است و البته نوع تنظيمي که انجام مي‌دهيم، پلي‌فونيک است و شايد اسم تلفيقي را هم بتوان بر گروه گذاشت، چون ما در سازبندي هم سازهايي چون کنترباس و سازهاي غربي را با سازهاي ايراني و فولک تلفيق کرديم. درواقع مي‌توان اسمش را گروه تجربي و موسيقي خاص رستاکي گذاشت.

به‌طورکلي ما فقط به بهتر شدن کار فکر مي‌کنيم تا اين‌که در چه قالبي باشيم، ولي مردم پوسته ظاهر را هميشه زودتر مي‌بينند و چون کنسرت‌هايي با جمعيت‌هاي زياد مي‌دهيم، ما را در ژانر موسيقي پاپ قرار مي‌دهند، در صورتي که سازبندي‌مان هيچ ارتباطي با موسيقي پاپ ندارد.

بهزاد مرادي: اين‌که اسم خاصي روي گروهي گذاشت که در مدت زمان فعاليت و نگاهش به اين نوع موسيقي در زمان فعاليتش متفاوت بوده، يک مقدار سخت است. اين‌که ما بياييم فقط براساس سازبندي يا جنس يا تنظيم موسيقي، اسمي روي گروه بذاريم، فکر مي‌کنم از نوع دسته‌بندي‌هاي جشنواره‌اي باشد.

من فکر مي‌کنم گروه ما محلي نيست، چراکه گروه محلي، گروهي است که در آن منطقه زندگي و موسيقي خودش را اجرا مي‌کند؛ موسيقي که با آنها زندگي کرده‌ و بزرگ شد‌ه‌اند و در آن استادند. من به‌شخصه هميشه دوست داشتم کسي در رابطه با موسيقي منطقه خودم، کردستان کاري انجام مي‌داد و با نگاه خودش به اين موسيقي مي‌نگريست و محصول جديدي را با احترام به موسيقي اين منطقه ارايه مي‌داد.

ما سعي کرديم با رنگ‌بندي و استفاده از سازهاي آن منطقه و تا حد امکان نزديک‌شدن به لهجه و کلام منطقه و دست نخوردن ملودي‌ها که به نظر من اين نوع برخورد نوعي احترام است، به موسيقي بومي هر منطقه بپردازيم.

اين نگاه مرزبندي شايد از اين‌جا نشأت مي‌گيرد که بسياري از بزرگان موسيقي نواحي بر اين باورند که موسيقي نواحي بايد نعل‌به‌نعل اجرا شود و هيچ دخل و تصرفي در آن صورت نگيرد. درواقع در موسيقي بومي نبايد نوآوري رخ دهد که اگر چنين شود ديگر موسيقي فولک نيست.

فرزاد مرادي: موسيقي فولک در بطن يک جامعه با شرايط جغرافيايي شکل مي‌گيرد، يعني آن جغرافيا بر هر چيزي تاثير گذاشته، يعني سازهايي که در آن منطقه توليد مي‌شود، براساس ذائقه فرهنگي آنهاست و همان‌طور که غذاهاي هر منطقه با منطقه ديگر فرق دارد، موسيقي، آداب رسوم و لباس‌هاي‌شان هم متفاوت است.

در هر منطقه با توجه به سازهايي که استفاده مي‌کنند، موسيقي‌هاي مختلفي شکل گرفته و شايد دليل اين‌که ارکستري تشکيل نشده به علت همان يک ساز آييني موجود بوده که مردم با آن زندگي کرده‌اند و با فرهنگ مردم از زمان تولد تا مرگ پيونده خورده است.

از طرفي آن موسيقي از جغرافيايي فرهنگي‌اش خارج نشده، چون لازم نبوده خارج شود. حال گروه رستاک براساس کارکردش خواسته اين فرهنگ‌ها به هم نزديک شوند و با تلفيق آنها و حفظ اصالت‌ها به زبان خودش اجرا کند.

مي‌توان گفت رستاک متريالش را از موسيقي بومي مي‌گيرد، ولي با سازبندي، تفکر و نوع مخاطبش تنظيم و سازبندي را تغيير مي‌دهد و از مونوفونيک به پلي‌فونيک تبديل مي‌کند؟

بهزاد مرادي: اين‌که شما مي‌گوييد کاملا درست است. من هنوز به مسأله‌اي که نگاه دوستان اين است که موسيقي بومي به همان شکل اجرا شود، مي‌انديشم. من معتقدم با اتفاقاتي که در دنياي امروز مي‌افتد، پرداختن به موسيقي منطقه خودم برايم جذاب است و اين‌که مردم ديگر سرزمين‌ها نيز آن را بشنوند و فکر مي‌کنم لازمه نزديک‌شدن به اين مقوله اين است که ما يک مقدار بپذيريم که ممکن است تغييراتي نيز لازم باشد تا با گوش نسل جديد ارتباط برقرار کند. ما روي بخش‌هاي حساس موسيقي فولک کار نمي‌کنيم، به علت اين‌که شايد بايد به همان شيوه اجرا شوند، ولي بخش ديگري از موسيقي مي‌تواند با اين نگاه براي بقيه مردم که هر روز موسيقي‌هاي مختلف مي‌شنوند، جذاب باشد.

لهجه و درست ادا کردن اشعار محلي يکي از مواردي است که طي اين سال‌ها به‌عنوان انتقاد به رستاک وارد شده؟ با توجه به گستردگي لهجه در مناطق مختلف ايران، رستاک چه تدابيري براي انتخاب گويش‌هاي هر منطقه داشته است؟

فرزاد مرادي: ما نمي‌توانيم با قاطعيت بگوييم که زبان اصلي هر منطقه چيست، چراکه در يک شهر، هر منطقه گويش متفاوتي دارد، بنابراين ما يک منطقه را مبنا قرار مي‌دهيم و اشعارمان را براساس آن مبنا مي‌خوانيم.

البته سعي مي‌کنيم تلفظ اشعار را با افراد پيشکسوت آن منطقه و زبان‌شناسان چک کنيم و هنگام ضبط نيز ناظري از همان منطقه داريم و سعي مي‌کنيم به اورجينال آن منطقه نزديک باشد.

بهزاد مرادي: ما يک منطقه را مبنا قرار مي‌دهيم و با آن مبنا اجرا مي‌کنيم و رضايت ناظرمان به نوعي رضايت کل منطقه است.

تمام تلاش‌مان اين است که نگاه‌مان درست باشد و اشعار را هم به‌درستي اجرا کنيم.

رستاک طي همه اين سال‌ها از نظريات مخاطبانش استفاده کرده و قطعا گروهي که تجربي کار مي‌کند، هميشه سعي‌اش بر بهتر‌شدن است.

سيامک سپهري: واقعيت اين نبود که من از گروه کناره گيري کرده باشم در واقع همين ٢٠ سال براي من خستگي زيادي را ايجاد کرده بود و بچه ها لطف کردند و اجازه دادند که من يک مرخصي نامحدود داشته باشم. ولي هيجان انگيزترين بخش اين مرخصي براي من اين بود که لمس کردم گروهي داريم که صرفا وابسته به يک نفر نيست و کارش را ادامه مي دهد و بعد از ٦ ماه حس کردم مي توانم برگردم و دوست داشتم برگردم

فرزاد مرادي: موسيقي فولک در بطن يک جامعه با شرايط جغرافيايي شکل مي گيرد يعني آن جغرافيا بر هر چيزي تاثير گذاشته يعني سازهايي که در آن منطقه توليد مي شود بر اساس ذائقه فرهنگي آنهاست و همانطور که غذاهاي هر منطقه با ديگري فرق دارد ،موسيقي ،آداب رسوم و لباس‌هايشان هم متفاوت است. ما فقط به بهتر شدن کار فکرمي‌کنيم تا اين‌که در چه قالبي باشيم

بهزاد مرادي: من معتقدم با اتفاقاتي که در دنياي امروز مي افتد پرداختن به موسيقي منطقه خودم برايم جذاب است و اينکه مردم ديگر سرزمين ها نيز آن را بشنوند و فکر مي‌کنم لازمه نزديک شدن به اين مقوله اين است که ما يک مقدار بپذيريم که ممکن است تغييراتي نيز لازم باشد تا با گوش نسل جديد ارتباط برقرار کند. ما روي بخش هاي حساس موسيقي فولک کار نمي کنيم به خاطر اينکه شايد بايد به همان شيوه اجرا شوند ولي بخش ديگري از موسيقي مي تواند با اين نگاه براي بقيه مردم که هرروز موسيقي هاي مختلف مي‌شنوند جذاب باشد.

   





rastaak
مصاحبه خواندنی با گروه رستاکخوشحالم ٢٠‌سال توانستيم با هم کار کنيم و فکر مي‌کنم اين بزرگترين موفقيت ما استگروه موسيقي رستاک که طي يک دهه گذشته به يکي از گروه‌هاي پرمخاطب موسيقي کشورمان بدل شده، در تابستان ٧٦ فعاليت خود را آغاز کرده و در طول عمر ٢٠ساله‌اش توانسته با تمرکز بر موسيقي بومي و ارايه آن به شيوه خود، اين بخش از موسيقي غني کشورمان را به مخاطبانش خصوصا نسل جوان بشناساند.اين گروه با عمر ٢٠ساله خود در کنار کنسرت‌هاي موفقي که در داخل و خارج از کشور داشته، چهار آلبوم موسيقي نيز با عناوين رنگواره‌هاي کهن، همه اقوام من، سورناي نوروز و ميان خورشيدهاي هميشه را منتشر کرده که هر کدام به معرفي بخش‌هايي از موسيقي اقوام سرزمين‌مان پرداخته‌اند.گفت‌وگوي ذيل با سيامک سپهري نوازنده و سرپرست و فرزاد و بهزاد مرادي خوانندگان و نوازندگان گروه که سه عضو اصلي رستاک را تشکيل مي‌دهند، صورت گرفته که در ادامه مي‌خوانيد: بنيان اين گروه بر چه اساسي شکل گرفت؟سيامک سپهري: زماني که در دانشگاه تهران هنرهاي زيبا درس مي‌خواندم، در آن مقطع جشنواره موسيقي بومي در کرمان درحال برگزاري بود که فکر مي‌کنم دوره دوم بود، آقاي حميدرضا اردلان پيشنهاد کرده بودند هيأت پژوهشي موسيقي بومي تشکيل شود، به دنبال آن اسم من و دوستانم در آن تيم بود که آن‌جا نخستين مواجهه من با موسيقي محلي زده شد و درواقع شايد تلنگر اوليه شکل‌گيري رستاک با اين فرمت کنوني از همان جا زده شد.٢٠‌سال از فعاليت گروه موسيقي رستاک با تمرکز بر موسيقي بومي مي‌گذرد، اين درحالي است که شايد طي يک دهه اخير مخاطبان با گروه آشنا شدند و ارتباط برقرار کردند. فکر مي‌کنيد چقدر توانستيد در همه اين سال‌ها به رسالت و اهداف‌تان برسيد؟سيامک سپهري: خوشحالم ٢٠‌سال توانستيم با هم کار کنيم و فکر مي‌کنم اين بزرگترين موفقيت ما است. براي ما قابل تصور نبود که رستاک بتواند پلي بين بعضي فرهنگ‌ها و نسل‌ها باشد و بعد از آلبوم «همه اقوام من» همه چيز دست‌به‌دست هم داد و باعث شد آن آلبوم حالت خاصي داشته باشد. از همان زمان همه چيز براي ما جدي‌تر شد، چراکه بيشتر متوجه شديم کاري که انجام مي‌دهيم بار و مسئوليتي سنگيني به دوش دارد.از اين جهت که يک گفت‌وگويي را بين اقوام، فرهنگ‌ها و نگاه‌هاي مختلف متمرکز مي‌کرد و اجازه مي‌داد که با هم تعامل کنند. اين‌که چقدر به لحاظ اجتماعي اين اتفاق افتاده، فکر مي‌کنم شايد منتقدان و دوستاني که از بيرون آن را مي‌بينند، بتوانند نظر دهند. ولي احساسم اين است که براي خود ما اين مسئوليت سنگين‌تر و جدي‌تر شد و نتيجه‌اش اين شد که هم‌اکنون هر کاري را با حساسيت بيشتري توليد مي‌کنيم.يکي از نکات بارز گروه رستاک برخلاف ديگر گروه‌هايي که بعد از شما با تمرکز بر موسيقي بومي متولد شدند، استفاده بسيار کم از نوازندگان و خوانندگان محلي بود و موسيقي فولک را به شيوه خودتان به مخاطبان ارايه داده‌ايد. بر اين اساس اين سوال مطرح است که چقدر توانستيد فرهنگ موسيقي بومي را براي خودتان کنيد و براساس سازبندي و تنظيم‌هاي‌تان به مخاطب ارايه دهيد؟سيامک سپهري: يک مسأله‌اي که از ابتدا به آن واقف بوديم و به نظر بديهي مي‌آمد، اين بود که شايد گروهي هستيم که هر کدام از بچه‌ها با فرهنگي آشنا هستند و اين آشنايي صرفا از بيرون نيست. مثلا فرزاد و بهزاد مرادي خودشان در بطن يک فرهنگ رشد کردند، بنابراين نگاه‌شان به آن فرهنگ نگاهي از بيرون نيست.هيچ‌وقت چنين ادعايي نداشتيم که بخواهيم آن موسيقي را نعل‌به‌نعل براساس همان چيزي که اجرا مي‌شده، اجرا کنيم اولا اين‌که هم از عهده ما و هر کسي که از نگاه بيروني وارد يک فرهنگ مي‌شود خارج است و هم اين‌که چنين قصدي نداشتيم. اگر قرار بود آن موسيقي با همان فضا اجرا شود، بهترين‌هايش در همان منطقه هست.ولي به‌طورکلي تلاش ما اين بوده که با نگاهي که خودمان داريم از متريال موسيقي بومي استفاده کنيم و به‌عنوان گروهي که از بطن فرهنگ‌ها نيستم، با آنها برخورد کنيم، بنابراين هميشه جاي اشتباه وجود دارد و به همان دليلي که هميشه مطرح کرديم، گروه تجربي هستيم، فکر مي‌کنم اين جزو طبيعتش مي‌تواند باشد که رشد کند و تجربه‌اش قوي‌تر و روزبه‌روز بهتر شود.آهنگسازان بزرگي در کشور ما همچون احمد پژمان هستند که در آثار کلاسيک‌شان از موسيقي بومي استفاده مي‌کنند، شايد تنها چيزي که ما در رستاک نديديم، خلق اثري مستقل با بهره‌گيري از تم‌هاي موسيقي بومي باشد. چرا اين مسأله هيچ گاه در گروه رستاک اتفاق نيفتاده است؟سيامک سپهري: در يک مقطعي براي خود من فضاي موجود در موسيقي بومي جذاب بود و اين فضا برايم حسي ايجاد مي‌کرد که به‌عنوان کسي که موسيقي دوست دارد، روي آن کار کند، ولي بعدها فضاي کاري‌مان تفاوت پيدا کرد. درواقع حداقل براي من که با اين نوع موسيقي آشنايي دارم خيلي سخت است فکر کنم به‌راحتي مي‌شود با اين ملودي‌هايي که به مرور زمان آن‌قدر صيقل پيدا کردند، ملودي‌سازي کرد يا فضايي را برمبناي آنها شکل داد، بنابراين ترجيح‌مان در زمان‌هاي اخير اين بوده که از اين ملودي‌ها استفاده و آنها را تنظيم کنيم.برخي موسيقي‌هاي بومي به صورت ساز و آواز يا آواز تنها اجرا مي‌شوند و در رستاک مي‌بينيم که ملودي‌پردازي‌ها خيلي خوب اتفاق مي‌افتد و يک گروه چند نفره يک موسيقي بومي را به صورت گروه‌نوازي اجرا مي‌کنند.سيامک سپهري: فکر مي‌کنم به‌هرحال با همه بچه‌ها در کنار هم داريم به يک زبان مشترک مي‌رسيم که درواقع نگاه مشترکي به اين تجربيات است که به مرور زمان هم رنگ يکدست‌تري پيدا مي‌کند، درعين‌حال که سعي مي‌کنيم اصالت را به لحاظ ساختار ملودي و شعر حفظ کنيم و آن ملودي را تا جايي که براي ما جذابيت دارد، رنگ‌آميزي کنيم و نتيجه‌اش اين مي‌شود که بعد از گذشت اين زمان شما ممکن است آن ملودي‌ها را بيشتر در کارهاي‌مان ببينيد و بشنويد و درعين‌حال ملودي اصلي هم بهتر به گوش برسد.اخيرا حواشي براي رستاک مبني بر اين‌که با کناره‌گيري سيامک سپهري، رستاک ٢٠ساله درحال فروپاشي است، ايجاد شده بود.سيامک سپهري: واقعيت اين نبود که من از گروه کناره‌گيري کرده باشم، درواقع همين ٢٠‌سال براي من خستگي زيادي را ايجاد کرده بود و بچه‌ها لطف کردند و اجازه دادند من يک مرخصي نامحدود داشته باشم. ولي هيجان‌انگيزترين بخش اين مرخصي براي من اين بود که لمس کردم گروهي داريم که صرفا وابسته به يک نفر نيست و کارش را ادامه مي‌دهد و بعد از ٦ ماه حس کردم مي‌توانم برگردم و دوست داشتم برگردم.بعد از انتشار آخرين آلبوم رستاک ما شاهد اين بوديم که يک قطعه بلوچي با صداي محمدرضا هدايتي منتشر شد. چه شد که هدايتي به گروه اضافه شد و اين قطعه را جداگانه خارج از آلبوم منتشر کرديد؟فرزاد مرادي: اين قطعه را در آلبوم «ميان خورشيدهاي هميشه» اجرا و منتشر کرده بوديم، اما متاسفانه دير متوجه شديم که آقاي محمدرضا هدايتي چه شناخت عميقي نسبت به موسيقي بلوچستان دارند، بنابراين تصميم گرفتيم اين قطعه را دوباره با حضور ايشان بازخواني کنيم و چقدر هم زيبا شد، چراکه ايشان روايت‌هاي ديگري از موسيقي بلوچستان به ما معرفي کردند و ما براساس آن روايت‌ها اين قطعه را بازخواني کرديم.با توجه به اين‌که طي سال‌هاي گذشته بازيگران حضور پررنگي در بخش موسيقي داشتند و اين مسأله مطرح بوده که گروه‌هاي موسيقي براي فروش بيشتر کنسرت‌ها و آلبوم‌هاي‌شان از حضور بازيگران استفاده مي‌کنند، آيا شما اين ايده را داشتيد يا صرفا از اين جهت که آقاي هدايتي موسيقي منطقه خودشان را مي‌شناسد و مي‌تواند راوي اين موسيقي باشد که با مخاطب عام هم بتواند ارتباط برقرار کند، انتخاب صورت گرفته؟فرزاد مرادي: ما اصولا براساس قابليت‌هايي که اعضاي گروه‌مان دارند، با آنها همکاري مي‌کنيم و از آن‌جا که آقاي هدايتي توانايي اجراي موسيقي بلوچي را داشتند، از حضورشان بهره برديم.بهزاد مرادي: محمدرضا هدايتي خيلي خوب موسيقي بلوچ را مي‌شناسند و خوب هم مي‌خوانند و سال‌هاست در زمينه بازيگري شناخته‌شده هستند. حضور ايشان بيشتر يک اتفاق بوده، البته اين صحبت شما کاملا درست است که بعضي وقت‌ها با هدف خاصي اين کار انجام مي‌شود، ولي شايد ما خيلي فکر نکرديم با چه هدفي به سمت ايشان رفتيم، درواقع تنها هدف‌مان شناخت او از موسيقي بلوچ و صداي زيباي‌شان بود.به‌طور کلي اين اتفاق خيلي خوشايندي براي ما بود که ايشان در کنار آن هنر بازيگري و صداي قشنگ‌شان آن‌قدر درباره موسيقي سيستان‌وبلوچستان شناخت کامل دارند و اجراي اين قطعه شروعي براي همکاري ما بود که اميدواريم ادامه پيدا کند.يعني به چهره بودن ايشان فکر نکرديد؟بهزاد مرادي: قطعا اين خيلي جذاب و خوشايند است که آقاي هدايتي در کنار چهره خوبي که در ذهن مردم ساختند، نگاه و توجه خاصي هم به موسيقي بومي دارند و درواقع توجه ما و ايشان به موسيقي نواحي باعث اين همکاري شد.اين امکان وجود دارد رستاک که هدفش ارايه موسيقي‌هاي بومي کل کشور است، در آينده با هنرمندان ديگري که صرفا مثل هدايتي به موسيقي خودشان مي‌پردازند، همکاري داشته باشد؟فرزاد مرادي: بله، هر امکاني در رستاک وجود دارد. ما يک گروه تجربي هستيم که سال‌هاي ‌سال است درحال کسب تجربه‌ايم و از هر اتفاقي که بتواند در مسير رستاک حرکت و پيشرفتي ايجاد کند، استقبال مي‌کنيم، ولي بايد به گونه‌اي باشد که با کار ما ارتباطي داشته باشد.انتقادي که طي همه اين سال‌ها به رستاک وارد شده اين است که در تقسيم‌بندي‌هاي ژانري رستاک را گروه محلي نمي‌دانند، به واسطه اين‌که قطعاتي که در قالب موسيقي نواحي در رستاک اجراشده به لحاظ آهنگسازي تغيير کرده. درواقع رستاک را بيشتر پاپ مي‌دانند تا بومي. خودتان رستاک را چه ژانري مي‌دانيد؟فرزاد مرادي: متريال ما موسيقي فولک، سازبندي‌مان موسيقي سنتي و محلي است و نگاه‌مان هم سعي کرديم مدرن باشد. با هدفي که رستاک دارد، يعني قابليت برقراري ارتباط با مخاطبان بيشتر و اين همان پاپيولار است و البته نوع تنظيمي که انجام مي‌دهيم، پلي‌فونيک است و شايد اسم تلفيقي را هم بتوان بر گروه گذاشت، چون ما در سازبندي هم سازهايي چون کنترباس و سازهاي غربي را با سازهاي ايراني و فولک تلفيق کرديم. درواقع مي‌توان اسمش را گروه تجربي و موسيقي خاص رستاکي گذاشت.به‌طورکلي ما فقط به بهتر شدن کار فکر مي‌کنيم تا اين‌که در چه قالبي باشيم، ولي مردم پوسته ظاهر را هميشه زودتر مي‌بينند و چون کنسرت‌هايي با جمعيت‌هاي زياد مي‌دهيم، ما را در ژانر موسيقي پاپ قرار مي‌دهند، در صورتي که سازبندي‌مان هيچ ارتباطي با موسيقي پاپ ندارد.بهزاد مرادي: اين‌که اسم خاصي روي گروهي گذاشت که در مدت زمان فعاليت و نگاهش به اين نوع موسيقي در زمان فعاليتش متفاوت بوده، يک مقدار سخت است. اين‌که ما بياييم فقط براساس سازبندي يا جنس يا تنظيم موسيقي، اسمي روي گروه بذاريم، فکر مي‌کنم از نوع دسته‌بندي‌هاي جشنواره‌اي باشد.من فکر مي‌کنم گروه ما محلي نيست، چراکه گروه محلي، گروهي است که در آن منطقه زندگي و موسيقي خودش را اجرا مي‌کند؛ موسيقي که با آنها زندگي کرده‌ و بزرگ شد‌ه‌اند و در آن استادند. من به‌شخصه هميشه دوست داشتم کسي در رابطه با موسيقي منطقه خودم، کردستان کاري انجام مي‌داد و با نگاه خودش به اين موسيقي مي‌نگريست و محصول جديدي را با احترام به موسيقي اين منطقه ارايه مي‌داد.ما سعي کرديم با رنگ‌بندي و استفاده از سازهاي آن منطقه و تا حد امکان نزديک‌شدن به لهجه و کلام منطقه و دست نخوردن ملودي‌ها که به نظر من اين نوع برخورد نوعي احترام است، به موسيقي بومي هر منطقه بپردازيم.اين نگاه مرزبندي شايد از اين‌جا نشأت مي‌گيرد که بسياري از بزرگان موسيقي نواحي بر اين باورند که موسيقي نواحي بايد نعل‌به‌نعل اجرا شود و هيچ دخل و تصرفي در آن صورت نگيرد. درواقع در موسيقي بومي نبايد نوآوري رخ دهد که اگر چنين شود ديگر موسيقي فولک نيست.فرزاد مرادي: موسيقي فولک در بطن يک جامعه با شرايط جغرافيايي شکل مي‌گيرد، يعني آن جغرافيا بر هر چيزي تاثير گذاشته، يعني سازهايي که در آن منطقه توليد مي‌شود، براساس ذائقه فرهنگي آنهاست و همان‌طور که غذاهاي هر منطقه با منطقه ديگر فرق دارد، موسيقي، آداب رسوم و لباس‌هاي‌شان هم متفاوت است.در هر منطقه با توجه به سازهايي که استفاده مي‌کنند، موسيقي‌هاي مختلفي شکل گرفته و شايد دليل اين‌که ارکستري تشکيل نشده به علت همان يک ساز آييني موجود بوده که مردم با آن زندگي کرده‌اند و با فرهنگ مردم از زمان تولد تا مرگ پيونده خورده است.از طرفي آن موسيقي از جغرافيايي فرهنگي‌اش خارج نشده، چون لازم نبوده خارج شود. حال گروه رستاک براساس کارکردش خواسته اين فرهنگ‌ها به هم نزديک شوند و با تلفيق آنها و حفظ اصالت‌ها به زبان خودش اجرا کند.مي‌توان گفت رستاک متريالش را از موسيقي بومي مي‌گيرد، ولي با سازبندي، تفکر و نوع مخاطبش تنظيم و سازبندي را تغيير مي‌دهد و از مونوفونيک به پلي‌فونيک تبديل مي‌کند؟بهزاد مرادي: اين‌که شما مي‌گوييد کاملا درست است. من هنوز به مسأله‌اي که نگاه دوستان اين است که موسيقي بومي به همان شکل اجرا شود، مي‌انديشم. من معتقدم با اتفاقاتي که در دنياي امروز مي‌افتد، پرداختن به موسيقي منطقه خودم برايم جذاب است و اين‌که مردم ديگر سرزمين‌ها نيز آن را بشنوند و فکر مي‌کنم لازمه نزديک‌شدن به اين مقوله اين است که ما يک مقدار بپذيريم که ممکن است تغييراتي نيز لازم باشد تا با گوش نسل جديد ارتباط برقرار کند. ما روي بخش‌هاي حساس موسيقي فولک کار نمي‌کنيم، به علت اين‌که شايد بايد به همان شيوه اجرا شوند، ولي بخش ديگري از موسيقي مي‌تواند با اين نگاه براي بقيه مردم که هر روز موسيقي‌هاي مختلف مي‌شنوند، جذاب باشد.لهجه و درست ادا کردن اشعار محلي يکي از مواردي است که طي اين سال‌ها به‌عنوان انتقاد به رستاک وارد شده؟ با توجه به گستردگي لهجه در مناطق مختلف ايران، رستاک چه تدابيري براي انتخاب گويش‌هاي هر منطقه داشته است؟فرزاد مرادي: ما نمي‌توانيم با قاطعيت بگوييم که زبان اصلي هر منطقه چيست، چراکه در يک شهر، هر منطقه گويش متفاوتي دارد، بنابراين ما يک منطقه را مبنا قرار مي‌دهيم و اشعارمان را براساس آن مبنا مي‌خوانيم.البته سعي مي‌کنيم تلفظ اشعار را با افراد پيشکسوت آن منطقه و زبان‌شناسان چک کنيم و هنگام ضبط نيز ناظري از همان منطقه داريم و سعي مي‌کنيم به اورجينال آن منطقه نزديک باشد.بهزاد مرادي: ما يک منطقه را مبنا قرار مي‌دهيم و با آن مبنا اجرا مي‌کنيم و رضايت ناظرمان به نوعي رضايت کل منطقه است.تمام تلاش‌مان اين است که نگاه‌مان درست باشد و اشعار را هم به‌درستي اجرا کنيم.رستاک طي همه اين سال‌ها از نظريات مخاطبانش استفاده کرده و قطعا گروهي که تجربي کار مي‌کند، هميشه سعي‌اش بر بهتر‌شدن است.سيامک سپهري: واقعيت اين نبود که من از گروه کناره گيري کرده باشم در واقع همين ٢٠ سال براي من خستگي زيادي را ايجاد کرده بود و بچه ها لطف کردند و اجازه دادند که من يک مرخصي نامحدود داشته باشم. ولي هيجان انگيزترين بخش اين مرخصي براي من اين بود که لمس کردم گروهي داريم که صرفا وابسته به يک نفر نيست و کارش را ادامه مي دهد و بعد از ٦ ماه حس کردم مي توانم برگردم و دوست داشتم برگردمفرزاد مرادي: موسيقي فولک در بطن يک جامعه با شرايط جغرافيايي شکل مي گيرد يعني آن جغرافيا بر هر چيزي تاثير گذاشته يعني سازهايي که در آن منطقه توليد مي شود بر اساس ذائقه فرهنگي آنهاست و همانطور که غذاهاي هر منطقه با ديگري فرق دارد ،موسيقي ،آداب رسوم و لباس‌هايشان هم متفاوت است. ما فقط به بهتر شدن کار فکرمي‌کنيم تا اين‌که در چه قالبي باشيمبهزاد مرادي: من معتقدم با اتفاقاتي که در دنياي امروز مي افتد پرداختن به موسيقي منطقه خودم برايم جذاب است و اينکه مردم ديگر سرزمين ها نيز آن را بشنوند و فکر مي‌کنم لازمه نزديک شدن به اين مقوله اين است که ما يک مقدار بپذيريم که ممکن است تغييراتي نيز لازم باشد تا با گوش نسل جديد ارتباط برقرار کند. ما روي بخش هاي حساس موسيقي فولک کار نمي کنيم به خاطر اينکه شايد بايد به همان شيوه اجرا شوند ولي بخش ديگري از موسيقي مي تواند با اين نگاه براي بقيه مردم که هرروز موسيقي هاي مختلف مي‌شنوند جذاب باشد.   

مصاحبه خواندنی با گروه رستاک

خوشحالم ٢٠‌سال توانستيم با هم کار کنيم و فکر مي‌کنم اين بزرگترين موفقيت ما است

گروه موسيقي رستاک که طي يک دهه گذشته به يکي از گروه‌هاي پرمخاطب موسيقي کشورمان بدل شده، در تابستان ٧٦ فعاليت خود را آغاز کرده و در طول عمر ٢٠ساله‌اش توانسته با تمرکز بر موسيقي بومي و ارايه آن به شيوه خود، اين بخش از موسيقي غني کشورمان را به مخاطبانش خصوصا نسل جوان بشناساند.

اين گروه با عمر ٢٠ساله خود در کنار کنسرت‌هاي موفقي که در داخل و خارج از کشور داشته، چهار آلبوم موسيقي نيز با عناوين رنگواره‌هاي کهن، همه اقوام من، سورناي نوروز و ميان خورشيدهاي هميشه را منتشر کرده که هر کدام به معرفي بخش‌هايي از موسيقي اقوام سرزمين‌مان پرداخته‌اند.

گفت‌وگوي ذيل با سيامک سپهري نوازنده و سرپرست و فرزاد و بهزاد مرادي خوانندگان و نوازندگان گروه که سه عضو اصلي رستاک را تشکيل مي‌دهند، صورت گرفته که در ادامه مي‌خوانيد:

 

بنيان اين گروه بر چه اساسي شکل گرفت؟

سيامک سپهري: زماني که در دانشگاه تهران هنرهاي زيبا درس مي‌خواندم، در آن مقطع جشنواره موسيقي بومي در کرمان درحال برگزاري بود که فکر مي‌کنم دوره دوم بود، آقاي حميدرضا اردلان پيشنهاد کرده بودند هيأت پژوهشي موسيقي بومي تشکيل شود، به دنبال آن اسم من و دوستانم در آن تيم بود که آن‌جا نخستين مواجهه من با موسيقي محلي زده شد و درواقع شايد تلنگر اوليه شکل‌گيري رستاک با اين فرمت کنوني از همان جا زده شد.

٢٠‌سال از فعاليت گروه موسيقي رستاک با تمرکز بر موسيقي بومي مي‌گذرد، اين درحالي است که شايد طي يک دهه اخير مخاطبان با گروه آشنا شدند و ارتباط برقرار کردند. فکر مي‌کنيد چقدر توانستيد در همه اين سال‌ها به رسالت و اهداف‌تان برسيد؟

سيامک سپهري: خوشحالم ٢٠‌سال توانستيم با هم کار کنيم و فکر مي‌کنم اين بزرگترين موفقيت ما است. براي ما قابل تصور نبود که رستاک بتواند پلي بين بعضي فرهنگ‌ها و نسل‌ها باشد و بعد از آلبوم «همه اقوام من» همه چيز دست‌به‌دست هم داد و باعث شد آن آلبوم حالت خاصي داشته باشد. از همان زمان همه چيز براي ما جدي‌تر شد، چراکه بيشتر متوجه شديم کاري که انجام مي‌دهيم بار و مسئوليتي سنگيني به دوش دارد.

از اين جهت که يک گفت‌وگويي را بين اقوام، فرهنگ‌ها و نگاه‌هاي مختلف متمرکز مي‌کرد و اجازه مي‌داد که با هم تعامل کنند. اين‌که چقدر به لحاظ اجتماعي اين اتفاق افتاده، فکر مي‌کنم شايد منتقدان و دوستاني که از بيرون آن را مي‌بينند، بتوانند نظر دهند. ولي احساسم اين است که براي خود ما اين مسئوليت سنگين‌تر و جدي‌تر شد و نتيجه‌اش اين شد که هم‌اکنون هر کاري را با حساسيت بيشتري توليد مي‌کنيم.

يکي از نکات بارز گروه رستاک برخلاف ديگر گروه‌هايي که بعد از شما با تمرکز بر موسيقي بومي متولد شدند، استفاده بسيار کم از نوازندگان و خوانندگان محلي بود و موسيقي فولک را به شيوه خودتان به مخاطبان ارايه داده‌ايد. بر اين اساس اين سوال مطرح است که چقدر توانستيد فرهنگ موسيقي بومي را براي خودتان کنيد و براساس سازبندي و تنظيم‌هاي‌تان به مخاطب ارايه دهيد؟

سيامک سپهري: يک مسأله‌اي که از ابتدا به آن واقف بوديم و به نظر بديهي مي‌آمد، اين بود که شايد گروهي هستيم که هر کدام از بچه‌ها با فرهنگي آشنا هستند و اين آشنايي صرفا از بيرون نيست. مثلا فرزاد و بهزاد مرادي خودشان در بطن يک فرهنگ رشد کردند، بنابراين نگاه‌شان به آن فرهنگ نگاهي از بيرون نيست.

هيچ‌وقت چنين ادعايي نداشتيم که بخواهيم آن موسيقي را نعل‌به‌نعل براساس همان چيزي که اجرا مي‌شده، اجرا کنيم اولا اين‌که هم از عهده ما و هر کسي که از نگاه بيروني وارد يک فرهنگ مي‌شود خارج است و هم اين‌که چنين قصدي نداشتيم. اگر قرار بود آن موسيقي با همان فضا اجرا شود، بهترين‌هايش در همان منطقه هست.

ولي به‌طورکلي تلاش ما اين بوده که با نگاهي که خودمان داريم از متريال موسيقي بومي استفاده کنيم و به‌عنوان گروهي که از بطن فرهنگ‌ها نيستم، با آنها برخورد کنيم، بنابراين هميشه جاي اشتباه وجود دارد و به همان دليلي که هميشه مطرح کرديم، گروه تجربي هستيم، فکر مي‌کنم اين جزو طبيعتش مي‌تواند باشد که رشد کند و تجربه‌اش قوي‌تر و روزبه‌روز بهتر شود.

آهنگسازان بزرگي در کشور ما همچون احمد پژمان هستند که در آثار کلاسيک‌شان از موسيقي بومي استفاده مي‌کنند، شايد تنها چيزي که ما در رستاک نديديم، خلق اثري مستقل با بهره‌گيري از تم‌هاي موسيقي بومي باشد. چرا اين مسأله هيچ گاه در گروه رستاک اتفاق نيفتاده است؟

سيامک سپهري: در يک مقطعي براي خود من فضاي موجود در موسيقي بومي جذاب بود و اين فضا برايم حسي ايجاد مي‌کرد که به‌عنوان کسي که موسيقي دوست دارد، روي آن کار کند، ولي بعدها فضاي کاري‌مان تفاوت پيدا کرد. درواقع حداقل براي من که با اين نوع موسيقي آشنايي دارم خيلي سخت است فکر کنم به‌راحتي مي‌شود با اين ملودي‌هايي که به مرور زمان آن‌قدر صيقل پيدا کردند، ملودي‌سازي کرد يا فضايي را برمبناي آنها شکل داد، بنابراين ترجيح‌مان در زمان‌هاي اخير اين بوده که از اين ملودي‌ها استفاده و آنها را تنظيم کنيم.

برخي موسيقي‌هاي بومي به صورت ساز و آواز يا آواز تنها اجرا مي‌شوند و در رستاک مي‌بينيم که ملودي‌پردازي‌ها خيلي خوب اتفاق مي‌افتد و يک گروه چند نفره يک موسيقي بومي را به صورت گروه‌نوازي اجرا مي‌کنند.

سيامک سپهري: فکر مي‌کنم به‌هرحال با همه بچه‌ها در کنار هم داريم به يک زبان مشترک مي‌رسيم که درواقع نگاه مشترکي به اين تجربيات است که به مرور زمان هم رنگ يکدست‌تري پيدا مي‌کند، درعين‌حال که سعي مي‌کنيم اصالت را به لحاظ ساختار ملودي و شعر حفظ کنيم و آن ملودي را تا جايي که براي ما جذابيت دارد، رنگ‌آميزي کنيم و نتيجه‌اش اين مي‌شود که بعد از گذشت اين زمان شما ممکن است آن ملودي‌ها را بيشتر در کارهاي‌مان ببينيد و بشنويد و درعين‌حال ملودي اصلي هم بهتر به گوش برسد.

اخيرا حواشي براي رستاک مبني بر اين‌که با کناره‌گيري سيامک سپهري، رستاک ٢٠ساله درحال فروپاشي است، ايجاد شده بود.

سيامک سپهري: واقعيت اين نبود که من از گروه کناره‌گيري کرده باشم، درواقع همين ٢٠‌سال براي من خستگي زيادي را ايجاد کرده بود و بچه‌ها لطف کردند و اجازه دادند من يک مرخصي نامحدود داشته باشم. ولي هيجان‌انگيزترين بخش اين مرخصي براي من اين بود که لمس کردم گروهي داريم که صرفا وابسته به يک نفر نيست و کارش را ادامه مي‌دهد و بعد از ٦ ماه حس کردم مي‌توانم برگردم و دوست داشتم برگردم.

بعد از انتشار آخرين آلبوم رستاک ما شاهد اين بوديم که يک قطعه بلوچي با صداي محمدرضا هدايتي منتشر شد. چه شد که هدايتي به گروه اضافه شد و اين قطعه را جداگانه خارج از آلبوم منتشر کرديد؟

فرزاد مرادي: اين قطعه را در آلبوم «ميان خورشيدهاي هميشه» اجرا و منتشر کرده بوديم، اما متاسفانه دير متوجه شديم که آقاي محمدرضا هدايتي چه شناخت عميقي نسبت به موسيقي بلوچستان دارند، بنابراين تصميم گرفتيم اين قطعه را دوباره با حضور ايشان بازخواني کنيم و چقدر هم زيبا شد، چراکه ايشان روايت‌هاي ديگري از موسيقي بلوچستان به ما معرفي کردند و ما براساس آن روايت‌ها اين قطعه را بازخواني کرديم.

با توجه به اين‌که طي سال‌هاي گذشته بازيگران حضور پررنگي در بخش موسيقي داشتند و اين مسأله مطرح بوده که گروه‌هاي موسيقي براي فروش بيشتر کنسرت‌ها و آلبوم‌هاي‌شان از حضور بازيگران استفاده مي‌کنند، آيا شما اين ايده را داشتيد يا صرفا از اين جهت که آقاي هدايتي موسيقي منطقه خودشان را مي‌شناسد و مي‌تواند راوي اين موسيقي باشد که با مخاطب عام هم بتواند ارتباط برقرار کند، انتخاب صورت گرفته؟

فرزاد مرادي: ما اصولا براساس قابليت‌هايي که اعضاي گروه‌مان دارند، با آنها همکاري مي‌کنيم و از آن‌جا که آقاي هدايتي توانايي اجراي موسيقي بلوچي را داشتند، از حضورشان بهره برديم.

بهزاد مرادي: محمدرضا هدايتي خيلي خوب موسيقي بلوچ را مي‌شناسند و خوب هم مي‌خوانند و سال‌هاست در زمينه بازيگري شناخته‌شده هستند. حضور ايشان بيشتر يک اتفاق بوده، البته اين صحبت شما کاملا درست است که بعضي وقت‌ها با هدف خاصي اين کار انجام مي‌شود، ولي شايد ما خيلي فکر نکرديم با چه هدفي به سمت ايشان رفتيم، درواقع تنها هدف‌مان شناخت او از موسيقي بلوچ و صداي زيباي‌شان بود.

به‌طور کلي اين اتفاق خيلي خوشايندي براي ما بود که ايشان در کنار آن هنر بازيگري و صداي قشنگ‌شان آن‌قدر درباره موسيقي سيستان‌وبلوچستان شناخت کامل دارند و اجراي اين قطعه شروعي براي همکاري ما بود که اميدواريم ادامه پيدا کند.

يعني به چهره بودن ايشان فکر نکرديد؟

بهزاد مرادي: قطعا اين خيلي جذاب و خوشايند است که آقاي هدايتي در کنار چهره خوبي که در ذهن مردم ساختند، نگاه و توجه خاصي هم به موسيقي بومي دارند و درواقع توجه ما و ايشان به موسيقي نواحي باعث اين همکاري شد.

اين امکان وجود دارد رستاک که هدفش ارايه موسيقي‌هاي بومي کل کشور است، در آينده با هنرمندان ديگري که صرفا مثل هدايتي به موسيقي خودشان مي‌پردازند، همکاري داشته باشد؟

فرزاد مرادي: بله، هر امکاني در رستاک وجود دارد. ما يک گروه تجربي هستيم که سال‌هاي ‌سال است درحال کسب تجربه‌ايم و از هر اتفاقي که بتواند در مسير رستاک حرکت و پيشرفتي ايجاد کند، استقبال مي‌کنيم، ولي بايد به گونه‌اي باشد که با کار ما ارتباطي داشته باشد.

انتقادي که طي همه اين سال‌ها به رستاک وارد شده اين است که در تقسيم‌بندي‌هاي ژانري رستاک را گروه محلي نمي‌دانند، به واسطه اين‌که قطعاتي که در قالب موسيقي نواحي در رستاک اجراشده به لحاظ آهنگسازي تغيير کرده. درواقع رستاک را بيشتر پاپ مي‌دانند تا بومي. خودتان رستاک را چه ژانري مي‌دانيد؟

فرزاد مرادي: متريال ما موسيقي فولک، سازبندي‌مان موسيقي سنتي و محلي است و نگاه‌مان هم سعي کرديم مدرن باشد. با هدفي که رستاک دارد، يعني قابليت برقراري ارتباط با مخاطبان بيشتر و اين همان پاپيولار است و البته نوع تنظيمي که انجام مي‌دهيم، پلي‌فونيک است و شايد اسم تلفيقي را هم بتوان بر گروه گذاشت، چون ما در سازبندي هم سازهايي چون کنترباس و سازهاي غربي را با سازهاي ايراني و فولک تلفيق کرديم. درواقع مي‌توان اسمش را گروه تجربي و موسيقي خاص رستاکي گذاشت.

به‌طورکلي ما فقط به بهتر شدن کار فکر مي‌کنيم تا اين‌که در چه قالبي باشيم، ولي مردم پوسته ظاهر را هميشه زودتر مي‌بينند و چون کنسرت‌هايي با جمعيت‌هاي زياد مي‌دهيم، ما را در ژانر موسيقي پاپ قرار مي‌دهند، در صورتي که سازبندي‌مان هيچ ارتباطي با موسيقي پاپ ندارد.

بهزاد مرادي: اين‌که اسم خاصي روي گروهي گذاشت که در مدت زمان فعاليت و نگاهش به اين نوع موسيقي در زمان فعاليتش متفاوت بوده، يک مقدار سخت است. اين‌که ما بياييم فقط براساس سازبندي يا جنس يا تنظيم موسيقي، اسمي روي گروه بذاريم، فکر مي‌کنم از نوع دسته‌بندي‌هاي جشنواره‌اي باشد.

من فکر مي‌کنم گروه ما محلي نيست، چراکه گروه محلي، گروهي است که در آن منطقه زندگي و موسيقي خودش را اجرا مي‌کند؛ موسيقي که با آنها زندگي کرده‌ و بزرگ شد‌ه‌اند و در آن استادند. من به‌شخصه هميشه دوست داشتم کسي در رابطه با موسيقي منطقه خودم، کردستان کاري انجام مي‌داد و با نگاه خودش به اين موسيقي مي‌نگريست و محصول جديدي را با احترام به موسيقي اين منطقه ارايه مي‌داد.

ما سعي کرديم با رنگ‌بندي و استفاده از سازهاي آن منطقه و تا حد امکان نزديک‌شدن به لهجه و کلام منطقه و دست نخوردن ملودي‌ها که به نظر من اين نوع برخورد نوعي احترام است، به موسيقي بومي هر منطقه بپردازيم.

اين نگاه مرزبندي شايد از اين‌جا نشأت مي‌گيرد که بسياري از بزرگان موسيقي نواحي بر اين باورند که موسيقي نواحي بايد نعل‌به‌نعل اجرا شود و هيچ دخل و تصرفي در آن صورت نگيرد. درواقع در موسيقي بومي نبايد نوآوري رخ دهد که اگر چنين شود ديگر موسيقي فولک نيست.

فرزاد مرادي: موسيقي فولک در بطن يک جامعه با شرايط جغرافيايي شکل مي‌گيرد، يعني آن جغرافيا بر هر چيزي تاثير گذاشته، يعني سازهايي که در آن منطقه توليد مي‌شود، براساس ذائقه فرهنگي آنهاست و همان‌طور که غذاهاي هر منطقه با منطقه ديگر فرق دارد، موسيقي، آداب رسوم و لباس‌هاي‌شان هم متفاوت است.

در هر منطقه با توجه به سازهايي که استفاده مي‌کنند، موسيقي‌هاي مختلفي شکل گرفته و شايد دليل اين‌که ارکستري تشکيل نشده به علت همان يک ساز آييني موجود بوده که مردم با آن زندگي کرده‌اند و با فرهنگ مردم از زمان تولد تا مرگ پيونده خورده است.

از طرفي آن موسيقي از جغرافيايي فرهنگي‌اش خارج نشده، چون لازم نبوده خارج شود. حال گروه رستاک براساس کارکردش خواسته اين فرهنگ‌ها به هم نزديک شوند و با تلفيق آنها و حفظ اصالت‌ها به زبان خودش اجرا کند.

مي‌توان گفت رستاک متريالش را از موسيقي بومي مي‌گيرد، ولي با سازبندي، تفکر و نوع مخاطبش تنظيم و سازبندي را تغيير مي‌دهد و از مونوفونيک به پلي‌فونيک تبديل مي‌کند؟

بهزاد مرادي: اين‌که شما مي‌گوييد کاملا درست است. من هنوز به مسأله‌اي که نگاه دوستان اين است که موسيقي بومي به همان شکل اجرا شود، مي‌انديشم. من معتقدم با اتفاقاتي که در دنياي امروز مي‌افتد، پرداختن به موسيقي منطقه خودم برايم جذاب است و اين‌که مردم ديگر سرزمين‌ها نيز آن را بشنوند و فکر مي‌کنم لازمه نزديک‌شدن به اين مقوله اين است که ما يک مقدار بپذيريم که ممکن است تغييراتي نيز لازم باشد تا با گوش نسل جديد ارتباط برقرار کند. ما روي بخش‌هاي حساس موسيقي فولک کار نمي‌کنيم، به علت اين‌که شايد بايد به همان شيوه اجرا شوند، ولي بخش ديگري از موسيقي مي‌تواند با اين نگاه براي بقيه مردم که هر روز موسيقي‌هاي مختلف مي‌شنوند، جذاب باشد.

لهجه و درست ادا کردن اشعار محلي يکي از مواردي است که طي اين سال‌ها به‌عنوان انتقاد به رستاک وارد شده؟ با توجه به گستردگي لهجه در مناطق مختلف ايران، رستاک چه تدابيري براي انتخاب گويش‌هاي هر منطقه داشته است؟

فرزاد مرادي: ما نمي‌توانيم با قاطعيت بگوييم که زبان اصلي هر منطقه چيست، چراکه در يک شهر، هر منطقه گويش متفاوتي دارد، بنابراين ما يک منطقه را مبنا قرار مي‌دهيم و اشعارمان را براساس آن مبنا مي‌خوانيم.

البته سعي مي‌کنيم تلفظ اشعار را با افراد پيشکسوت آن منطقه و زبان‌شناسان چک کنيم و هنگام ضبط نيز ناظري از همان منطقه داريم و سعي مي‌کنيم به اورجينال آن منطقه نزديک باشد.

بهزاد مرادي: ما يک منطقه را مبنا قرار مي‌دهيم و با آن مبنا اجرا مي‌کنيم و رضايت ناظرمان به نوعي رضايت کل منطقه است.

تمام تلاش‌مان اين است که نگاه‌مان درست باشد و اشعار را هم به‌درستي اجرا کنيم.

رستاک طي همه اين سال‌ها از نظريات مخاطبانش استفاده کرده و قطعا گروهي که تجربي کار مي‌کند، هميشه سعي‌اش بر بهتر‌شدن است.

سيامک سپهري: واقعيت اين نبود که من از گروه کناره گيري کرده باشم در واقع همين ٢٠ سال براي من خستگي زيادي را ايجاد کرده بود و بچه ها لطف کردند و اجازه دادند که من يک مرخصي نامحدود داشته باشم. ولي هيجان انگيزترين بخش اين مرخصي براي من اين بود که لمس کردم گروهي داريم که صرفا وابسته به يک نفر نيست و کارش را ادامه مي دهد و بعد از ٦ ماه حس کردم مي توانم برگردم و دوست داشتم برگردم

فرزاد مرادي: موسيقي فولک در بطن يک جامعه با شرايط جغرافيايي شکل مي گيرد يعني آن جغرافيا بر هر چيزي تاثير گذاشته يعني سازهايي که در آن منطقه توليد مي شود بر اساس ذائقه فرهنگي آنهاست و همانطور که غذاهاي هر منطقه با ديگري فرق دارد ،موسيقي ،آداب رسوم و لباس‌هايشان هم متفاوت است. ما فقط به بهتر شدن کار فکرمي‌کنيم تا اين‌که در چه قالبي باشيم

بهزاد مرادي: من معتقدم با اتفاقاتي که در دنياي امروز مي افتد پرداختن به موسيقي منطقه خودم برايم جذاب است و اينکه مردم ديگر سرزمين ها نيز آن را بشنوند و فکر مي‌کنم لازمه نزديک شدن به اين مقوله اين است که ما يک مقدار بپذيريم که ممکن است تغييراتي نيز لازم باشد تا با گوش نسل جديد ارتباط برقرار کند. ما روي بخش هاي حساس موسيقي فولک کار نمي کنيم به خاطر اينکه شايد بايد به همان شيوه اجرا شوند ولي بخش ديگري از موسيقي مي تواند با اين نگاه براي بقيه مردم که هرروز موسيقي هاي مختلف مي‌شنوند جذاب باشد.

   
گروه رستاک
گفتگوی جدید با گروه موسیقی رستاک
2018 / 02 / 15
Rastaak rastaak news آخرین خبر از گروه رستاک اخبار موسیقی اخبار موسیقی پاپ خبر جدید در مورد گروه رستاک خبرای جدید ازگروه رستاک درباره گروه رستاک گروه رستاک
More