داد بزن
تا بچه گریه اش نگیره مادره بهش نمیده نون و آب
هر چند جدیدا میگه شیر ندم که فرم سینه ام نشه خراب
یه قرن فانیه اونی که جلو چش میاد عمر حاجیته
آدما هر چی میشن بزرگتر
شرافت وجودشون میکنن خرد تر
اونا پشت بند گفتن
بیخی حاجی دنیا دوروزه کی میخواد تورو بکشه که میسازی سنگر
ولی من میخوام یه انسان باشم
وگرنه بهترین جا واسه موندن جنگله
کردن زندگی نمیکنه ارضام
تحریم میکنه که بریزم آب چشمام
قبلاا میگفتن پر پیچ و خمه
ولی اینبار انگاری هیچ راهی نیست
گفتم میرم جلو سوختم اما اصن باکی نیس
تپق زدی و گفتی سوختی تو باکه نی
یه پا قهرمان دو صد متری
ولی حیف نهایتا نه ثانیه
خون جا عرق بریزی میگن سس پاشیده
جاب درک همدیگه تو مخ خالیه
افترا انتهای اعتماده وقتی اونی پاش لنگ میزنه روی موج راه میره
پند خوب لفظ تو همه بلدن قدرن توش
ولی درصد زیادی پا بند نی
کل معاشقه اش خلاصه رو یه وجب رو شلواره
فاصله ما بین جیب تا زیپ
باید بپذیریم همه ی ما به نوبه خود
غیر مستقیم میخوایم ارزشا از ما دور شه
واسه کاشف گشنه علم آرزو اون هم کلاس گوشته
منو تو داریم حق
چون سطح پایین فهم
میدونی داستان از قبل مشخصه
اهله عرشه یا فرش
به خودش میده حق
وقتی بالاس از جاش بلند نشه نه
طبق سلیقه اش و ایده پست شقیقه اش
به هرچی که دورشو میگیره میده نقش
با شعار شهر ما خونه ما
له میکنه سوسک های بیرون اومده از ته چاه
برو بالا ترش که ترتیب کثافت میده
رقابت نمایشی اش بوی رفاقت میده
کار هواداری تیم میکشید به دادگاه
شب ضیافت سران هردو باشگاه
مچ سر قدرت سر شهرت
سر برگ سبز و سیگ برگ بر لب
نسخه پیچی وقتی دور از هر بند بودیم
حتی زمانی که منو تو یه لبخند بودیم
و تو میبینم نیستی سرحال
با وعده دروغین شغل بودی سرکار
غرورتو له شد چون حس کردی یه بازیچه بودی
خدا میدونه قراره چی شه بعد ما
وعده بعیدا حاوی پک دویستایی
این اتوبوس نمیاد منو تو ایستگاهیم
شایعه گنج همه اذهان و شیفته کرد
صدای سکه تو کارخونه ساخت بیل
امثال منوتو همه پوزخندیم
ته هرم قدرت یه مشت گوسفندیم
دلم از این میگیره زبون سرخم
میشه سرسبز خوراک شما که گفتم
شاید هم نمیشیم حریف بدی اون مارو میکشه میره سراغ نفر بعدی
اونا ساختن زمینو مثه عکس پرسنلی خشک
ولی برای خودشون رنگی و قدی