واسه من این آخرا بد شده بود ، هرچی بهش میگفتم جواب دروغ بود.
تنها چیزی که منو آروم میکرد ، همین دو نخ سیگارا و دودش بود.
تو صورت هم نگا میکردیم و ببینیم کی زودتر از اون میخنده.
دیگه سر این بازی گریم میگیره ، چون خاطرش تو ذهنم بود.
تو این خیابونا هرجا که میرم ، برای کارات تقاص پس میدم.
روبه روم نشستی و تو گفتی ، میخوام از این زندگیت زود برم.
من دیگه قید بودنت و زدم ، تا بری هرجا که دلت میخواد.
ببین از اینکه پیشم باشی سیرم ، کاری کردی که شکست دلم.
حدود هفت ماه پیش بود که رفت ، تنها گذاشت دلو اسوده رفت.
یه وقتایی دلم تنگ میشه برات ، اون شبایی که دلم هزار راه می رفت.
بعضی وقتا جلو پنجره میشینم ، قطره های بارون رو میبینم.
قطره قطره اشکام مث بارون میریزه ، از وقتی که رفت.
یروز که تو خیابون راه میرفتم ، اتفاقی چشمام چشاشو دید.
من برا اون جونم رو گذاشتم ، ولی یکی دیگه به اون رسید.
تنها دیگه بدون تو میرم بیرون ، زیر بارون با یدونه دل خون.
با اینکه دلمو خون کرد و رفت ، بازم خوشحالم به آرزوش رسید.