از این دنیای بی چشمات
از این بارون بی وقفه
دلم میلرزه هر لحظه
فقط محتاج یک حرفه
من این ، بارونو دوست دارم
دلم آرومه ، میباره
کنارِ پنجره ، بازم
یه فنجون ، چایی کم داره
♪♪♪
نشستن هایِ ، طولانی
همون حرفایِ ، پنهونی
از اون احوالِ ، نابی که
تا صبح ، بیدار میمونی
همون حسّ ِ ، عجیبی که
با بارون میخوره ، شیشه
میدونم ایندفعه ، با تو
تهِش ، خیلی قشنگ میشه
♪♪♪
تو گوشم ، داره میپیچه
صدایِ شُر شرِ ، ناودون
چه لذّت بخشه ، تو هستی
ببار بارون ، بزن بارون
من این ، بارونو دوست دارم
دلم آرومه ، میباره
کنارِ پنجره ، بازم
یه فنجون ، چایی کم داره
♪♪♪
نشستن هایِ ، طولانی
همون حرفایِ ، پنهونی
از اون احوالِ ، نابی که
تا صبح ، بیدار میمونی
همون حسّ ِ ، عجیبی که
با بارون میخوره ، شیشه
میدونم ایندفعه ، با تو
تهِش ، خیلی قشنگ میشه